از قزوین به املش، در مسیر صفوی(استان های قزوین و گیلان)

پا گذاشتن در این مسیر قدیمی و به نسبت طولانی برای عبور از عرض البرز، یکی از جاذبه های سفر در ایران است. تغییرات اقلیمی و قومیتی در طول مسیر از زیبایی های خاص مسیر قزوین به املش است. گزارش این سفر خلاصه ای از چهار روز سفر در این مسیر، در اواخر بهار است و مقدمه ای است برای سفرهای بعدی و شناخت بیشتر بخش های گیلان.

غروب زیبای خصیل دشت

اپیزود اول: قزوین به نیاق

نام این اپیزود را باید محبت گذاشت. شبی که لطف زیاد اهالی نیاق شامل ما شد و خاطراه ای شیرین در ذهنمان حک کرد. نیمه خرداد ۹۸٫ ساعت از ۲۲ گذشته بود. با نقشه مسیر که در اپلیکیشن (MAPS.ME  همراه همیشگی) داشتیم به راحتی از آزاد راه قزوین وارد این جاده شدیم. مقصد شب اولمان کمپینگ در کنار صخره های زیبای نیاق بود. از آزاد راه تا سر فرعی نیاق تقریبا ۹ کیلومتر است و در طول مسیر از اسماعیل آباد نیز گذر کردیم. نزدیک به خروجی نیاق صدای خالی شدن چرخ عقب پاترول قدیمی مان سکوتمان را شکست. خسته  و خواب آلود از مسیر پر ترافیک کرج بودیم. پنچری که چه عرض کنم پارگی لاستیک روی آسفالت در روز اول سفر آن هم در این وقت شب انتظارش را نداشتیم. طولی نکشید که لاستیک کاملا خوابید و ما کاملا خوابمان پرید 😉

با مصیبت و در ظلمات شب مشغول تعویض چرخ بودیم. فرعی نیاق بسیار خلوت بود، شاید کلا یک ماشین گذر کرد و وقتی دید مشکل خاصی نیست رفت. آخرای کار بودیم که اکبرآقا که اهل نیاق و ساکن قزوین بود برای رفتن به نیاق رسید و از همان ابتدای ما را غرق محبتش کرد. بعد از اصرار فراوان که به خانه مابیایید و ما نپذیرفتیم، پیشنهاد داد که ما را به قهوه خانه عباس آقا ببرد که برای شب مانی بهتر است که واقعا هم عالی بود. قهوه خانه درست زیر صخره های نیاق است و بسیار دیدنی است. به دنبال ایشان مسیری را که به هیچ وجه پیدا نمیکردیم رفتیم تا به محل تاریک قهوه خانه رسیدیم. جاده خاکی کوتاه و نامناسبی داشت. عباس آقا آمد و چراغ ها را روشن کرد و شب تازه ای رقم خورد. خیلی زود با هم دوست شدیم و ساعتی گپ زدیم و کلا ماجرا را فراموش کردیم. از دلایل نامگذاری نیاق می گفتند که به نه یاقی هم بر می گردد. در آن نیمه شب عباس آقا چای تازه دم کرد و حسابی چسبید.

به ما دلگرمی دادند که نیاز به برگشت خودمان به قزوین نیست و یک نفر از اهالی زحمت لاستیک بدقلق ما را خواهد کشید و خودش آدم کار بلدی هم هست و سالها راننده ماشین سنگین بوده. هیچ چیز برای ما بهتر از این نبود و ما را از برگشت در مسیر باز داشت. به قدری حس خوبی داشتیم که یکی از بهترین شبهای در سفرهایمان بود. با دوستان همراه، تخت های قهوه خانه را جفت کردیم و در فضای زیبایش شب را صبح کردیم. با اینکه خرداد ماه بود هوای نیاق بسیار مطبوع و خنک بود و می چسبید اگر یک بادگیر می پوشیدی. صبح با طلوع خورشید به روی صخره های زیبای نیاق رفتم. بسیار عجیب بود مانند یک گنبد صاف و پرشیب و بعضی جاهایش سخت میشد بالا رفت. دید خوبی به نیاق داشت.

چایخانه ایوان نیاق
چایخانه ایوان نیاق عباس آقا صاحب قهوه خانه ۰۹۱۹۰۴۵۷۳۸۳
کمی شبیه تمساح
بدون شرح
صخره نیاق
شیب ضخره بالارفتن از آن را دشوار می کند.
دورنمای نیاق از بالای صخره
صخره زیبا و عجیب نیاق

اپیزود دوم: از نیاق به دره شاهرود، انبوه، کِلیشُم، دریاچه خُلشکوه

نزدیک به ظهر از نیاق خود را به جاده رساندیم و به سمت شمال ادامه مسیر دادیم. مسیر سربالایی بود. ظهرگاه بود ولی در آن منطقه در ارتفاع حدود ۲۱۰۰ متر گرمایی حس نمیشد. از الولک و قهوه خانه کامسار گذشتیم. در طول مسیر بخش هایی از آن تا کامسار جاده خاکی است ولی برای هر ماشینی قابل گذر است. ادامه مسیر سرازیری تیزی است که به شاهرود(رود شاهرود) منتهی می شود. در سرازیری روستاهای خسرود، دستجرد، کنگرین و طیاندشت واقع است و کم کم منتظر دیدن پل زیبای صفوی انبوه بر روی شاهرود هستیم.

جاده خاکی در نزدیکی کامسار
جاده خاکی در نزدیکی کامسار
در مسیر شاهرود

اینجا در ارتفاع ۷۰۰ متری از سطح دریا در کنار شاهرود گرمای هوا خود را بروز می دهد. شاهرود می خروشد و گل های انار زینت باغ های انبوه است. خود روستای انبوه ۱۰ کیلومتربالاتر از اینجاست و در طول مسیر از آن گذر می کنیم. سربالایی تند و پیچ در پیچ برای پاترول خسته کمی سخت بود ولی بالاخره در دوردست انبوه رخ نشان میدهد. به راستی انبوه، انبوه از درخت و آب است و چه پر برکت. محوطه مسجد جامع زیبای انبوه محل استراحت و صرف ناهارمان شد و توقف و خنکای هوا خستگیمان را به در کرد. در طول مسیر کلکسیونی از ماشین های دودیفرانسیل قدیم با رنگ های مختلف گذر می کردند. هر از گاهی دسته های موتور سوار یا دوچرخه سوار هم گذر می کردند. این مسیر، مسیر گشت و گذار بینظیر بهاری است. اکثراً راه خلشکوه و سپس دیلمان را پیش می گیرند. انبوه، خانه های زیبایی هم دارد. انبوه، از جاده های اصلی دور است و همین برای من جذاب ترش کرده.

شاهرود
انارهای انبوه
دورنمای انبوه در هنگام ورود به آن
مسجد جامع انبوه
دورنمای روستای انبوه در خروج از روستا، مسجد جامع کاملا مشخص است.
روستای انبوه
روستای انبوه

قصد ما شبمانی در کنار دریاچه خلشکوه است. از انبوه می بایست خارج شده و سربالایی خاکی را پیش گرفت. ۵ کیلومتر بعد جاده آسفالته می شود، جاده آسفالته به سمت ناوه، خرمکوه و جیرنده می رود ولی برای رفتن به کلیشم یک میان بر خاکی هم هست که ما از آن به سمت کلیشم می رویم ونیازی نیست به سمت ناوه برویم البته کیفیت جاده خیلی جالب نیست. در طول مسیر پیمانکار لوله گذاری برای انتقال گاز دیده می شود. کوتاه از میان کلیشم می گذریم و راهی خلشکوه در غرب کلیشم می شویم. خلشکوه با کلیشم تقریباً ۵ کیلومتر فاصله دارد که این جاده هم خاکی ولی خوب است. دم دمای غروب به دریاچه خلشکوه رسیدیم. خلشکوه ۲۰۰۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد و آب و هوای مطبوعی دارد. دورتا دور دریاچه از چادر پر است و و خیلی ها هم با تاریک شدن هوا با دریاچه خداحافظی می کنند.

دورنمای کلیشم
دریاچه خلشکوه
بیشتر مسافران از سمت داماش و دیلمان می آیند.
آب و هوای مطبوع خلشکوه شب مانی در بهار و تابستان خوبی را رقم می زند.
آب و هوای مطبوع خلشکوه شب مانی در بهار و تابستان خوبی را رقم می زند.
دریاچه خلشکوه در شب

درباره پل انبوه بیشتر بدانیم:

پل انبوه

در مورد پل آجری انبوه دکتر ستوده آن را جز عجایب هشتگانه بناهای تاریخی گیلان می داند. پلی که تمام آب شاهرود از زیر یک دهانه آن می گذرد.

بر سر راه  قدیمی که از قزوین به دیلمان و لاهیجان یا اشکور و املش و رحیم آباد رانکوه می رود، پل عظیمی است که به نام آبادی نزدیک به آن-یعنی انبوه- به این نام معروف است. این راه از قزوین به اسماعیل آباد و الولک و دستگرد و کینگیرین و چنارک می آید و پس از گذشتن از پل انبوه که بر آب شاهرود زده شده است به دو شعبه اصلی تقسیم می شود:

راهی که از بالای باغ های پل انبوه به دهکده انبوه و نیاوک و کمنی و سرداب دره و سایر دهکده های اشکور می رود و دنباله این راه به رحیم آباد رانکوه می رسد. راهی دیگر که بر دست چپ است، از سفید پشته که سربالایی بسیار تند و تیزی است بالا می رود و از سیاه تله و سیاه آب و گردنه اواخان به دهکده بزرگ کلیشم می رسد.

پل انبوه بر دهانه تنگی، که از دو پوزه کوه تشکیل شده است، بر پاست. این بازوی کوه روزی متصل به یکدیگر بوده و آب شاهرود آن را بریده است. پوزه سنگی سمت چپ که تا لب آب پیش آمده، از لایه های سنگی تشکیل شده است. شالوده اصلی پل بر سنگهای بادبر محلی است. ارتفاع این دیوار سنگی به ۲۳۰ سانتی متر می رسد. ملاط و بندکشی پایه سنگی ساروج است. طول این پل بالغ بر پانزده متر است. روی این پایه بیست رگ آجر چیده شده و بنای اصلی پل با کمی عقب نشینی، روی آن بنا شده است. ارتفاع پل از لبه جان پناه تا سطح آب ۱۸٫۸ متر است. ارتفاع جان پناه دو طرف یک متر و در پاره ای جاها کمی کمتر یا کمی زیادتر است. عرض پل با جان پناهها، ۷۹۰ سانتی متر و بدون در نظر گرفتن  عرض جان پناه ها، هفت متر تمام است. سطح پل سنگ فرش و بند کشی آن با گچ سرندی است.

از آستارا تا استر آباد، جلد دوم، صفحه ۵، سال ۱۳۵۰

در محل معروف بود که این پل را دو برادر و خواهری از خاندان سلاطین گیلان ساخته اند. اینان در قزوین که در آن وقت مرکز حکومت بود، تحت نظر بودند. از قزوین فرار کردند و از این راه به دیلمان می رفتند. رودخانه شاهرود سر راه ایشان بود. خواهر خود را به آب زد تا به دست مخالفان نیفتند و برادران نیز به دنبال او به آب زدند و هر سه تن سالم از آب بیرون آمدند. چون جان از مهلکه به در ردند قرار گذاشتند پلی بر روی این آب بسازند. نگارنده پل های زیادی در خاک مازندران و پیلان دیده است. ارتفاع  هیچیک آنها به پل انبوه نمی رسد. هنر و مهارت معمار در اینجاست که تمام آب شاهرود را از زیر یک طاق راه داده است.

از آستارا تا استر آباد، جلد دوم، صفحه ۹، سال ۱۳۵۰

اپیزود سوم: از دریاچه خلشکوه تا خصیل دشت

دریاچه خلشکوه مثلثی شکل است و محیط آن تقریباً  1000 متر است. برای رسیدن به اینجا، هم می توان از داماش آمد هم از جیرنده و خرمکوه. صبحگاه آفتاب داغ ییلاق را تجربه می کنیم ، دور تا دور دریاچه را می زنیم و بعد میرویم تا در اندک سایه ماشین صبحانه را بخوریم. می بایست به کلیشم برگردیم و از مغازه ها بنزین بخریم و راهی جلیسه و ملکوت شویم.

کمپینگ در اطراف دریاچه خلشکوه پرطرفدار است.
پیاده روی مادر و پسر در اطراف دریاچه خلشکوه

از اینجا تا به املش مسیرهای متنوعی وجود دارد. مسیری که ما انتخاب کردیم از کلیشم، جاده خاکی در جهت شمال به سمت “تورار” است. کمی پر شیب است ولی سواری ها هم راحت می توانند طی کنند ولی معمولا کسی از کلیشم این مسیر را نمی رود. اکثرا به سمت دیلمان می روند. تقریبا ۵ کیلومتر بعد ازکلیشم بنای امام زاده ابراهیم(تورار) است. بنای قدیمی جالبی است. مسیر را ادامه می دهیم و سرازیری است. به جلیسه که می رسیم به جاده آسفالت هم رسیده ایم.
بخشی از گزار ش دکتر ستوده در مورد بنای امام زاده در ادامه نوشته شده است:

بقعه آقا سید ابراهیم بن موسی الکاظم علیه السلام یا امامزاده تورار بر فراز قله کوه تورار

این بقعه که بنائی مربع شکل و گنبدی مدور دارد بر فراز کوهی بلند است که در ۲۶۰ درجه در جنوب حنوب غربی قله فیروزکوه قرار گفته است و از اطراف نمایان است. در اضلی بقعه رو به جنوب است و طرفین آن دو سکو دارد و طاقنما مانندی بر بالای در است. دوسکوی دو طرف و راهروی وسط با سنگهای قبور فرش شده است. طرف چپ نمای جنوبی، پلکانی است که بر بام می رود و طرف راستاین قسمت طاقنمایی است که قرینه سازی کرده اند. بام بنا از دو قسمت تشکیل می شود. قسمت وسط گنبدی مدورو اطراف گنبد لت پوش است. مصالح بنا، آجر و گچ است. جلو بنا دو درخت ون کهن برپاست که شاخ های بز کوهی و کنج گاو(=گاو کوهی- گوزن) که سابقاً بدانها کوبیده بودند،امروز پوست درخت مقداری از آن ها را در خود گرفته است. در ورودی بقعه که ساکنان دهکده های اطراف برای آنها ارزش زیاد قائلند، نه قدیمی است و نه ظرفتی دارد و اغلاط فراوان در متن نوشته های آن دیده می شود.

ازآستارا تا استرآباد. جلد دوم. صفحه ۳۶٫
امام زاده ابراهیم(تورار)
امام زاده ابراهیم(تورار)
در مسیر جلیسه
آبگیر زیبا در نزدیکی تورار
در مسیر جلیسه

مدام ارتفاع کم می کنیم و از چمچال، ملامحله، پیرکوه و بنه زمین گذر می کنیم. از روی پل رودخانه رد می شویم و اینجا با ارتفاع ۱۰۰۰ متر کف دره است. در امتداد دره رود حرکت می کنیم. اینجا هم می توان مسیر “مربو” را پیش گرفت که ما از آن صرفنظر کرده و راهی ملکوت می شویم.

پل رودخانه در نزدیکی بن زمین
پیرکوه
کارخانه سیمان گیلان سبز

راه از دره با پیچ و تاب زیاد بالا می رود تا خود را در ملکوت در ارتفاع ۱۴۰۰ متری میبینیم. کلا از ارتفاع گرفتن و خنک شدن هوا استقبال می کنیم. پمپ بنزین ملکوت در سال ۱۳۹۸ شروع به کار کرده و این خبر خوبی برای این منطقه است. ظهر است و هوس غذای متنوع تر رستورانی کرده ایم با پرس و جو مسیرمان را منحرف و به سمت سیاه خلک می رویم و از آنجا راهی مطلاکوه می شویم. رستورانی قابل قبول بود و بعد از صرف ناهار مسیر را بازگشته، بالا می آییم تا به سمت اُمام برویم و از آنجا راهی خصیل دشت شویم. این نکته قابل ذکر است که مسیر اصلی و بهتر از همان مطلاکوه و بعد کجید و تماجان می گذرد ولیکن ما برای دیدن امام مسیر را کج کردیم. تا امام جاده آسفالت است ولی از آن به بعد خاکی سختی است. در تمام مسیر میل امام راهنمای چند صد ساله مسیر را در ارتفاعات میبینیم تا در نهایت به جاده خاکی تماجان به خصیل دشت می رسیم.
دکتر ستوده در مورد میل امام اینگونه گزارش داده است:

میل اُمام بر تپه ای نزدیک سوماسره(= صومعه سرا)
در فرهنگ جغرافیای ایران مطالب زیر درباره این میل نوشته شده است:
(از آثار ابنیه قدیم برجی در ۵۰۰ متری شمال خاوری قصبه روی تپه ای به نام صومعه سرا که ارتفاع آن در خدود ۷ متر است و بقایای ابنیه قدیمی از قبیل آجر، سفال و غیره، در گذشته قبوری شبیه قبور زردشتیان مشاهده شده است. احتمال می دهند که این برج آتشکده بوده است و ممکن است این برج از برج های خبری باشد که در اکثر نقاط کشور مشاهده می شود. دو مزرعه کوچک به نام صومعه سرا و خوش خوانی که دو سه خانوار سکنه دایمی دارد و نزدیک به امام واقع شده تند، جز قصبه هستند.)
آنچه از این میل بر جای است بدین شرح است:
در مشرق آبادی امام در فاصله ای که به خط مستقیم، در حدود یک کیلومتر، بر فراز قله ای سنگی و خاکی میله ای از سنگ نتراشیده و گچ بنا شده است. شکل این میل استوانه ایست که کمی روی در مخروط دارد. بلندی این میله ۶۶۰ سانتیمتر و محیط دایره خارج، از یک متری زمین ۱۴٫۲ متر و قطر دیوار از همین ارتفاع ۱۴۰ سانتیمتر و در بالای آن ۱۱۴ سانتیمتر و قطر دایره داخل از یک متری زمین، ۱۵۵ سانتیمتر است. در داخل در ارتفاع ۱۹۰ سانتیمتری زمین تیرهایی موازی کف بنا کار کرده بودند که فعلا یکی از آنها باقی است. قطر این تیر ۱۲ سانتیمتر بود. جای مابقی تیرها نیز معلوم است. طاقی دیگر در ارتفاع ۷۰ سانتیمتری این طاق طاق سوم در ارتفاع دومتری از طاق دوم قرار داشت. احتمال می رود که سر برج جمع می شده و آب روی آن یکسره از روی بدنه خارجی بوده است. فعلا بیش از یک متر از بالای آن را خراب کرده اند. روی سراسر بدنه خارجی را با گچ غربالی و درشت تر سفید کرده بوده اند تا از دور نمایان باشد. این برج را باید جز برج های راهنما دانست.

ازآستارا تا استرآباد. جلد دوم. صفحه ۳۵۸٫
مسیر امام به خصیل دشت
دید میل امام از روستای امام
میل تاریخی امام
میل تاریخی امام
منظره میل امام از دید شمال به جنوب
در مسیر خصیل دشت
در مسیر خصیل دشت

چمن یکدست و زیبا و یک گوسفند سرای بزرگ. ارتفاع ۲۱۰۰ متر است  و هوا بینظیر. حال سرازیری را پیش گرفته و ۷ کیلومتر بعد در اقامتگاه خصیل دشت توقف می کنیم. مشرف به یک دره بزرگ هستیم و در محوطه آنجا کمپ را برقرار می کنیم. خیلی شلوغ است و برخی آنجا برای اقامت شبانه هستند و برخی تا عصر می مانند. نزدیک غروب دره را ابر می گیرد و اینجاست که منظره بسیار رویایی می شود. قهوه خانه و ویلاهای خصیل دشت مکان های خوبی برای استراحت و گذران تعطیلات است. آشپزی و گشت در اطراف تا غروب ادامه این روز ما بود و یک کمپ آرام در ارتفاع ۱۸۰۰ متری میزبان ماست. با اهالی گپ زدیم و از زیاد شدن مار در تماجان در داخل خانه هایشان ترس داشتند. به سختی قانعشان می کردم که کشتن راه حل نیست.

در مسیر خصیل دشت
غروب خصیل دشت
پدیده دریای ابر در غروب ییلاقات بینهایت زیباست.
فقط کافیست بنشینی و تماشا کنی
لحظات غروب در خصیل دشت
تابلوی نقاشی طبیعت

اپیزود آخر: از خصیل دشت تا املش

همانند دیگر صبح ها در اندک سایه ماشین در ییلاق بی درخت صبحانه را خوردیم. امروز سرازیری و کاهش ارتفاع تا جلگه را داشتیم و گرمای هوا و شرجی انتظارمان را میکشید. ولی خب چاره ای نیست. از “هالی دشت” که تقریبا ۵۰۰ متر از محل دیشب پست تر بود هم گذشتیم . در هالی دشت هم چند اتاق برای کرایه به چشم می خورد. پیچ های پی در پی در جنگل  و جاده آسفالته بالاخرهع ما را تا رودخانه و “بلوردکان” رساند. در اینجا بقایای کاروانسرا و پل قدیمی را دیدیم. و امان از زیاله که اینجا هم از آن زخم خورده.

در مسیر هالی دشت به بلوردکان
پل بلوردکان
پل بلوردکان

 دکتر ستوده در این باره اینگونه نوشته است:

چندین فرسنگ از این راه در زمان شاه عباس اول ساخته و مرمت شد و پل عظیمی از آجر بر رودخانه املش نزدیک بلوردکان زدند و در همین محل کاروانسرای عظیمی به سبک کاروانسراهای گیلان ساختند.

از آستارا تا استر آباد. جلد دوم

جاده به مقصد تفریحگاه های ییلاقی یعنی هالی دشت و خصیل دشت شلوغ بود و ارتفاع در اینجا ۲۵۰ متر بود. ۱۵ کیلومتر بعد در دل املش بودیم و گذر ما از البرز در این نقطه به پایان رسید. با پرس و جو قصد دیدن خانه قدیمی صوفی ها در املش را داشتیم که متاسفانه امکانش نبود و مالکینش اجازه ندادند.

منظره ای شهری در املش

برای شناخت بهتر مسیر فایل GPS را از Wikiloc دریافت نمایید.

مطالب مرتبط

۵ دیدگاه‌

  1. شاهین گفت:

    احسان جان امیدوارم همیشه از دیدن زیبایی ها سیر نشیو پر انرژی ایران رو ببینی و لذت ببری
    برات آرزوی سلامتی و دیدنی های ناب دارم
    من عاشق سفر و دیدن هستم
    اما قسمت نیست و نمیتونم
    شما حالش رو ببر

  2. علی ابراهیم زاده املشی گفت:

    درود خسته نباشید,نثر جذاب و شیوایی دارید. لطفا درباره کل مسافتی که طی شده بفرمایید.بنده قصد دارم این مسیر را تجربه کنم.مسیری که شما رفتید مسیر داد و ستد و عبور و مرور نیاکان من بوده است.

  3. بابک گفت:

    سلام و درود بر شما دوست عزیز جدیدا از این جاده رد شدی میشه قسمتهای خاکی و آسفالت را برای ما بگی با تشکر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *