از بناب تا مراغه(استان آذربایجان شرقی)
خرداد ماه بود و در سفر آذربایجان بودیم، سفری که قصد دیدن شهرها روستاها و طبیعت زیبای گرداگرد دریاچه ارومیه را داشتیم. از تبریز آغاز کرده بودیم و دره نعمت آذرشهر را تا پیرچوپان پیموده بودیم، از عجب شیر گذر کرده بودیم و قلعه ضحاک و قلعه چای را لمس کرده بودیم و حالا خود را در بناب می دیدیم…عصر آخر بهاری بود ولی شباهتی بیشتر به فروردین داشت و آسمان زمین را سیراب می کرد. زمان محدود بود و قصد دیدن چند بنای تاریخی در بناب را داشتیم.
در عصرگاه بهاری و باران زده در خیابان های بناب پرسه میزنیم. راهی خیابان مطهری شده تا از مسجد با تزئینات چوبی مهراباد بازدید کنیم. آرام و با آرامش بود. در نگاه اول معماری خاص و طرح های چوبی نگاهمان را محو می کرد. از شانس های ما در این سفر همراهی مریم و مارال بود که با نگاه تخصصی معماری خودشان در شناخت بناها به ما نقش به سزایی داشتند. مریم حیدرخانی دانشجوی دکتری معماری، با گفتار ساده در مورد بناب و بناهایش اینچنین توضیح می هد:
یکی از ویژگیهای تاریخی این شهر کوچک مساجد تاریخی آن است. با این که شهر چندان وسعتی ندارد تعداد قابل توجهی مسجد دارد که به طور کلی به لحاظ معماری الگویی ثابت دارند.
مسجدهایی بدون صحن و حیاط که بخش اصلی آن شبستان است. شبستانهایی برپاشده بر تیر و ستونهای چوبی که بیش از همه یادآور ایوان بعضی بناهای اصفهان مثل عالیقاپو و چهلستون است.
مسجدها همگی خاستگاهی صفوی دارند و از آن دوران به جا ماندهاند. مسجد مهرآباد که همان مسجد اصلی شهر است؛ مسجد میدان یا گزاوش؛ مسجد کبود و مسجد اسماعیلبیگ. مسجد مهرآباد طبق کتیبهاش در سال ۹۵۱ ق بنا شده و به احتمال زیاد سایر مساجد هم مربوط به همین دوران است و بنابر این مساجد چوبی بناب مقدم بر ساخت بناهای اصفهان است. این تعداد مسجد و مجموعه بناهای اطرافشان مثل حمام و بازار و … نشان از رونق شهر در آن زمان دارد. رونقی چندان زیاد که احتمالاً موجب ساخت رقابتی این مساجد در کنار یکدیگر شده که هریک سعی کرده در جزییات و تزیینات و یا وسعت بر دیگری پیشی بگیرد.
بدنۀ بیرونی مساجد اغلب از آجر و بدون تزیین خاصی است با پنجرهها و حجرههایی در پایین آن که بدنۀ بیرونی را تشکیل دادهاند. حجرههای پایین اتاقهایی کمعمق و با کمی فاصله از زمین است و شاید در گذشته کاربری تجاری داشته است.
ویژگی اصلی مسجدها ستونهای چوبی تزیینشده و سقف چوبی تزیینشده است. میزان تزیین ستون و سقف تفاوت عمدۀ مسجدهاست، مساجد کوچک و محلیتر که ابعاد گوچکتری هم دارند معمولاً تزییناتشان نیز کمتر است.
قسمت زنانه در اکثر آنها در نیمطبقۀ بالا و مشرف به شبستان اصلی است. ویژگی دیگر بعضی از مساجد ایوان ورودی است. مسجد اسماعیل بیگ و مسجد میدان در ورودی خود ایوانی ستوندار نیز دارند.
این مساجد را میتوان در منظومهای از مساجد با تیر و ستون چوبی در این منطقه دانست که نظیر آنها در باکو، مراغه و… دیده میشود. از طرف دیگر مجموع این مساجد و سیستم ساختمانی آنها، یعنی تیر و ستون را در ادامۀ سنت ساختمانی این منطقه از زمانهای بسیار دور، از زمان اورارتوها و سیستم ساختمانی آنها دانست که نمونهای از آن را تپۀ حسنلو دیدیم. با چنین نگاهی میتوان پیوستگی ساختمانی این مساجد را به معماری قبل و بعد از آن فهمید.
پس از مسجد مهرآباد به قصد دیدن مسجد کوچک و محلی کبود رفتیم. در بسته بود. با پرس و جویی کوتاه به کلیددار رسیدیم. از در که وارد شده از حیاط کوجک گذشتیم و به داخل عمارت مسجد رفتیم اینجا نمونه ای کوجک ار مهرآباد بود.
زمان بسیار کم بود و باید خود را به مراغه زیبا می رساندیم و قبل از غروب از چند نقطه شهر بازدید می کردیم. هر از گاهی رگبار بهاری نفس تازه ای به هوا میداد. مسیر کمتر از ۳۰ کیلومتری بناب تا مراغه را به سرعت گذر کردیم و وارد این یاغ شهر با طراوت شدیم. پس از هماهنگی اقامت در خانه معلم راهی یکی از نقاط زیبای شهر یعنی محل رصد خانه تاریخی شدیم. جدای از قدمت این مکان، مشرف بودن این تپه به شهر و باغ ها و حتی دورنمای خشکیده دریاچه ارومیه لذت بودن در این مکان را دوچندان می کند. حالا که پس از باران است و رنگین کمان و هوای خنک هم هست واقعاً چه لذتی بیشتر از این؟!
مریم؛ در مورد مراغه اینگونه تکمیل می کند:
مراغه به سبب ویژگیهای بسیارش، شهری جذاب و دیدنی است. از نخستین ویژگیهایش موقعیت جغرافیایی و طبیعی آن است. مراغه در دامنههای جنوبی سهند و در کوهپایه واقع شده که اطراف آن را تپههایی گرفتهاند. باغ شهری سرسبز و با آب فراوان و خیابانهای مشجر و دلربا که رودخانۀ صوفیچای از میان آن میگذرد. این موقعیت طبیعی نه فقط باعث شده که شهر آب و هوای مطلوب و معتدل رو به سرد داشته باشد بلکه آب فراوان باعث دور تا دور شهر را باغهایی فرا بگیرند که محصولاتی بینظیر در ایران را تولید میکنند و باغهای انگور، سیب و گردوی مراغه مشهورند. باغهای انگور در جنوب و باغهای گردو در شمال شهر تا دریاچۀ سد علویان کشیده شده است. باغهای متععد اطراف شهر و بهرهمندی از دامنههای سهند و رودخانه و آب و هوای خوش علاوه بر کشاورزی پررونق نوعی زندگی مطلوب و همراه با آسایش را برای ساکنان هم فراهم کرده است. زندگی در باغ و تفریح و تفرج. یکی از اثرات آن این است که شهر زندگی شبانه دارد. در اطراف رودخانه و نیز مسیری که تا به سد علویان میرسد پر است از باغها و رستورانها و محلهایی برای تفریح در شب و دیگر ایام.
مراغه از دیرباز مورد توجه بوده و سکونت در آن بوده است. از پیش از تاریخ تا کنون. آثار تاریخی متعدد گواه آن است. رونق و آبادانیاش در دورانهای تاریخی بیشتر به دورهای که پایتخت بوده منسوب شدهاست. پایتختی اتابکان و ایلخانان.
از معروفترین آثار تاریخی شهر گنبدها و برجهایی است که اغلب آرامگاه بوده است. قدیمیترین آنها گنبد سرخ است که بازمانده از دوران سلجوقی است. پس از آن گنبد کبود و برج مدور نیز از بناهای دوران سلجوقیاند و همگی شاهکارهایی از تزیینات معماری، در تلفیق آجر و کاشی که به ترتیب تاریخی در آنها بیشتر شده است. گنبد غفاریه هم در سالهای بعد در این شهر ساخته شده و آن نیز تزیینات بسیار زیبایی دارد. اغلب گنبد اصلی بناها فروریخته و نمانده است.
جز گنبدها بازار، خانهها و مسجدهای تاریخی هم در مراغه به جا مانده و با قدم زدن در خیابانها و کوچههای مرکز شهر قدم به قدم آنها را میبینی. مسجدها قدیمیترند، مسجد معزالدین ازقرن هشتم که بعدها در دوران صفوی بازسازی میشود و طرح کلی آن شبیه مسجدهای با تیر و ستون چوبی آن ناحیه است. مسجدی با شبستانی بر پایه ۳۶ ستون چوبی که مقبرۀ معزالدین، مرد صاحب نفوذ آن دوران، نیز در کنار آن قرار دارد. شهر مسجدهایی دیگری از دوران صفوی و قاجار نیز دارد.
بلندیهای اطراف مراغه نیز محل مناسبی را ایجاد کرده برای رصدخانۀ مشهوری که زمانی در آنجا بوده و اکنون فقط بخشی از محل پایههای آن معلوم است. رصد خانه در زمان حکومت هلاکو و صدارت خواجه نصیرالدین طوسی همراه با کتابخانهای ساخته شده که در آن زمان موجب شده مراغه قطبی علمی در جهان شود. پس از آن هم رصدخانۀ سمرقند بر اساس آن ساخته شود. گرچه از بنای رصدخانه چیزی باقینمانده اما تپه همچنان منظری فوقالعاده به شهر و اطراف را فراهم میکند.
مراغه در دورۀ قاجار و پهلوی نیز پررونق بوده است. نشانههای آن ادامۀ ساحت و ساز در شهر است. آثار پهلوی نیز ساختار شهر را تغییر داده و هنوز کاملاً در شهر به چشم میآید. خیابانکشی و میدانهای معروف رضاخانی. بناهایی که در اطراف آن با تأسی و تلفیق معماری ایرانی و روسی بنا شده و بدنهسازیهای یک شکل در اطراف میدان و خیابانها و نیز ساختمانهایی با کاربری جدید. به عنوان نمونه بانک ملی با نمایی که نزد معمارها مشخص و معروف است به فروغی، که تعداد زیادی از بانکهای ملی را در آن زمان در شهرهای مختلف ایران طراحی کرد.
رونق شهر و مردمش را امروز هم میتوان در حال خوش آنها دید و نیز در شهرشان که بعد از دیدنش امکان ندارد آن را فراموش کنی و در دلت نخواهی که دوباره آنجا را ببینی، همانطور رونق و آباد.
دیدن این خطه زیبا و سرسبز را در بهار از دست ندهید.
هر بار که به نقطه ای از ایران سفر می کنم، بزرگی و تنوع این سرزمین مدهوشم می کند… ایران تمامی ندارد…