دیار هامون، از شهر سوخته کهن تا قلعه نو(زابل، استان سیستان و بلوچستان)
در حاشیه مرزهای شرقی میهنمان، در سیستان و بلوچستان بزرگ، بخشی از تمدن و تاریخ ایران جای گرفته است. از تمدن هزاره های پیشین تا محوطه های باستانی و قلعه های تاریخی که همه اینها گواه بر تاریخ غنی این خطه از ایران است. سیستانی که زمانی هامون را در دل خود جای داده بود اینک مقصد نوروزی ماست و آماده ایم با وجود زمان تنگ و فشرده برخی از دیدنی های شاخص این بخش از استان را بازدید نماییم.
ورود ما به استان از طریق راه آهن زاهدان است و مقصد اول ما شهر سوخته، رسیدن به اینجا آسان است، کافی است سوار تاکسی های خطی زاهدان زابل شده تا با طی مسافتی در حدود ۱۵۰ کیلومتر به سمت شمال زاهدان در جلوی دروازه این سایت باستانی پیاده شد.
به لطف مهدی خمری از راهنمایان مستقر میراث فرهنگی، برخی از تپه ها را قدم زدیم و از توضیحات خوبش بهره مند شدیم. باد شدید شمالی اینجا در حال وزش است و به آفتاب گرم ظهر خیلی مجال نمی دهد. پیاده روی در بین سایت های محله مسکونی، بنای یادمان و گورستان تقریباً ۳ کیلومتری می شود که با وجود این دیدنی ها و توضیحات خستگی حس نمی شود.
یکی از اتفاقات خوب سفر ما آشنایی با سرکار خانم اکرم دادی پور از کارشناسان خوب میراث فرهنگی استان بود. تحصیلات ایشان در رشته باستان شناسی در مقطع کارشناسی ارشد بوده و ۴ فصل عضو هیات علمی شهر سوخته بودند و همچنین کارشناس سایت تاریخی کوه خواجه هستند و به عنوان راهنمای گردشگری منطقه نیز فعالیت دارند. آشنایی ما به یکی از صبح های نوروزی در کوه خواجه بر می گردد که با حوصله و موشکافانه از تاریخچه منطقه برای ما گفتند. خانم دادی پور به ما لطف داشتند و درخواست ما برای داشتن اطلاعات بیشتر در ارتباط با آثار سیستان را قبول نمودند و در اینجا توضیحات بیشتر را به نقل از ایشان منتشر کردیم:
شهر سوخته یکی از بزرگترین شهرهای عصر مفرغ بوده که در پنج هزار سال گذشته در جنوب شرق فلات ایران و در ۴۵ کیلومتری شهرستان زابل به سمت زاهدان، در جوار بستر دریاچه هیرمند شکل گرفته است.
این شهر در دوران زندگی و رونق ۴۰۰ ساله خود با تمدنهای همزمان مانند سیلک کاشان، موهنجودارو در افغانستان، تپه حصار دامغان و بین النهرین روابط تجاری تنگاتنگ و گسترده ای داشته است. سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی مانند یشم، فیروزه، صابون، عقیق، لاجورد و… از مناطق همجوار وارد می شده و پس تراشیده شدن به صورت نیمه اولیه صادر می شده و در خود محل به صورت مهر و مهره، ظروف کوچک و تزینی و زیور الات مورد استفاده قرار می گرفته است.
در صعنت پارچه بافی ساکنان شهر سوخته به پیشرفت های قابل توجهی دست یافته بودند. آنان برای فصول گرم و سرد پارچه تولید می کردند و به پوشش خود اهمیت می دادند. سفالگری و نقاشی روی سفال در بین آثار هنری این تمدن قابل توجه است . اولین نقاشی انیمیشن دنیا از شهر سوخته سیستان به دست آمده که بر روی سفال انجام شده بود. توجه به ظاهر و زیبایی از نکات قابل توجه این تمدن است. بدست آمدن آینه های مفرغی، سورمه دان و چوب سورمه کشی، زیور آلات و شانه های معرق کاری شده که نمونه اولین معرق کاری در دنیاست مبین این موضوع است.
ساکنین شهر سوخته به شغلهای صیادی، تجارت، سنگ تراشی، سفالگری، پارچه بافی، نقاشی، معرق کاری و پزشکی اشتغال داشته اند. اولین جراحی جمجمه بر روی سر یک دختر سیزده ساله از شهر سوخته سیستان به دست امد که نشان دهنده اوج پیشرفت در علم پزشکی در این تمدن است. در کنار تمام این شغلها ساکنین شهر سوخته برای ایام فراغت خود نیز بازی هایی را خلق کرده بودند که از جمله می توان به ابداع یک بازی فکری اشاره کرد: ماری که ۲۴ دور بدور خود می چرخد و در نهایت سر و دم مار به هم متصل می شود. بدست امدن خط کشی مدرج از ابداعات و نبوغ دیگر مردمان این شهر است. قدهای متوسط نشان از انجام کارهای سخت در زندگی روزمره این مردمان دارد کما اینکه خانمی با قد ۱۹۰ سانت نیز در بین ساکنین این شهر زندگی می کرده خانمی که ظاهرا در اوج رفاه و تمول بوده، چرا که علاوه بر قد بلند و حفظ ظاهر بدن چشم مصنوعی در داخل کره چشم او بدست آمده است. وی در دوران حیاط خود به دلیل نامعلوم یکی از حفره های چشمش خالی می شود و با قیر و چربی حیوانات، سنگهای الوان و مفتول طلا چشمی تزیینی که صرفاً جنبه زیبایی دارد برای او درست می کنند و زمان مرگ همچنان در داخل حفره چشمش است، در حالی که کیفی چرمی که محل قرار گیری چشم مصنوعی در ایام استراحت او بوده که کنار متوفی یافت شده است.
شهر سوخته به دلیل تغییر جهت دادن رودخانه هیرمند و خشک شدن بستر ان از بین رفت و ساکنین این شهر به نقطه نامعلومی کوچ کردند که ما امروز از ان بی اطلاعیم.
اسم اصلی شهر چه بود؟ سوالی که اغلب بازدید کننده ها می پرسند، ما از اسم اصلی شهر بی اطلاعیم اما اسم کنونی نامی است که حدود صد سال پیش با توجه به گسترده محوطه و آثار سوختگی در برخی نقاط آن به خصوص منطقه کاخ سوخته به ان اطلاق شده است. کنل اییت کنسول انگلیسی اولین بار شهر سوخته را پیدا کرد اشتاین، توزی و سجادی هم بر روی این محوطه فعالیت باستان شناسی کردند.
اعتقاد به زندگی پس از مرگ به صورت کاملا ابتدایی در بین ساکنین این شهر وجود داشته، بر اساس این اعتقادات تمام وسایل کار و زندگی فرد را در هنگام فوت در کنار او قرار می دادند و به این دلیل است که امروزه بیشترین اطلاعات ما از این تمدن را مدیون حفاری در گورستان هستیم. شهر سوخته ۱۲۰ هکتار مساحت داشته و ۴ دوره استقراری را پشت سر گذاشته است، اوج شکوفایی این شهر در دوره دوم است.
بازدید از موزه شهر سوخته تقریبا در ضلع مقابل در آن سوی جاده بسیار توصیه می شود. البته اشیای مهمی چون جام انیمیشن و چشم مصنوعی در موزه ایران باستان نگهداری می شوند.
در سیستان روزها کوتاه تر است و می بایست عجله کرد تا از نقاط دیگر بازدید کرد. با ادامه جاده به سوی زابل، ۲۸کیلومتر پس از شهر سوخته، تابلوی روستای سکوه یا سه کوهه(Sakveh) نشانگر مسیر قلعه تاریخی این روستاست. با جستجوی کوتاه در مورد قلعه به اهمیت این منطقه در دورانهای مختلف از افشاریه تا قاجاریه و سربندیان می توان پی برد. بزرگی قلعه و بخش های مختلف نیز بسیار به چشم می آید. اما مانند سایر آثار تاریخی به شدت نیاز به توجه و رسیدگی دارد و بی شک یکی از جاذبه های مهم سیستان پر جاذبه است.
پس از سه کوهه یا به گویش مجلی سَکوِه باز به سوی جاده راهی شده و پس از گذر از شهر محمد آباد مرکز شهرستان هامون از جاده سمت راست، راهی جزینک و قلعه نو می شویم. وارد این جاده که می شوید، حال و هوا نیز عوض می شود، در دوسو زمین های سرسبز کشاورزی بسیار چشم نواز است.
سیستانی که زمانی قطب کشاورزی بوده و آبرفت های هیرمند آن را بسیار حاصلخیز کرده، حال از بی آبی می رنجد. با این وجود آب شهر زاهدان از این منطقه تأمین می گردد. جاده را ادامه می دهیم و به سوی دهانه غلامان می رویم. آثار تمدن هخامنشیان که گمنام در اینجا جا خوش کرده است.
دهانه غلامان اثری از دوران هخامنشی تنها شهر به معنای متعارف امروزی است که از این دوران به جا مانده است. تا کنون در تمامی قلمرو هخامنشی تنها از کاخ ها صحبت شده است، کاخ تخت جمشید، کاخ پاسارگاد، کاخ شوش، کاخ برازجان، ولی هیچکدام شهر نبوده اند، تنها کاخهای آن دوران هستند. اما دهانه غلامان شهری بوده که با طرح و نقشه قبلی بنا شده و همه طیف مردم جامعه آن زمان در آنجا زندگی می کردند. این شهر در دو بخش شرقی و غربی بنا شده و مهمترین ساختمان دهانه غلامان ساختمان شماره ۱۵ است که گفته می شود معبد بوده است، چرا که سکوهای قربانی و سه محرابه اهورا مزدا آناهینتا و میترا در مرکز ان بدست آمده است. از این شهر خیلی کم و محدود آثار فرهنگی بدست آمده است و این نشان دهنده ان است که مردم آن با حوصله و دقت محل زندگی بعدی خود را انتخاب و کوچ می کنند.
نام این شهر هم نام واقعی آن نیست. دهانه غلامان بدین دلیل به آن در صد سال پیش اطلاق شد که محل ورود غلامان و بردگان به داخل ایران بوده است شاید نام شهر همان زرنکا یا زرنک ی باشد که در کتیبه های هخامنشی بیستون از ان یاد شده است و یکی از ایالتهای دوران هخامنشی بوده باشد.
اگر تصاویر ماهواره این منطقه را ببینید، در اطراف دهانه غلامان دریاچه سد های چاه نیمه دیده می شود. چاه نیمه ها چاله های طبیعی بوده که مازاد آب هیرمند به آن ها هدایت شده است و از ۱ تا ۴ شماره گذاری شده است.
فضای عصر گاهی در کنار دریاچه ها می تواند لذت بخش باشد که متاسفانه به علت زمان کم امکان آن ایجاد نشد. این منطقه در محدوده شهرستان زهک سیستان است. از دهانه غلامان به راحتی روستای قلعه نو که در دید مستقیم سه کیلومتر فاصله داریم دیده می شود. به سوی قلعه نو می ریم و محو زیبایی آن می شویم. روستایی پلکانی در نزدیکی مرزهای شرقی که پتانسیل نهان خود را در جذب گردشگری نشان می دهد. جای یک اقامت گاه سنتی در اینجا بسیار خالی است. از بالای قلعه نو مزارع بسیار دیدنی است. از اینجا چاه نیمه ۴ هم دیده می شود.
روستای قلعه نو روستای گردشگری سیستان است تمام منازل روستا به سبک سنتی و بومی منطقه است، سقف خانه ها گنبدی و فضایی که به مثابه بادگیر است. بر فراز گنبد در اصطلاح محلی به ان کلک می گویند. هر واحد خانه، محلی به نام تنور خانه دارد با سقف نیمه گنبدی که داخل فضا تنور قرار گرفته.
با فرا رسیدن غروب زود هنگام شرق، رهسپار زابل برای اقامت شبانه هستیم. صبحگاه قصد دیدن یکی از مهمترین آثار باستانی ایران و منطقه، کوه حواجه در دل هامون خشکیده را داریم.
پ.ن: سپاس از همراهی محمد حسینی عزیز که در موزه شهر سوخته با هم آشنا شدیم و با لطف و محبت خود در این سفر ما را بسیار یاری نمود.
برای آشنایی بیشتر با موقعیت جاذبه ها و جاده ها نقشه فایل gps که در wikiloc قرار داده شده است را ملاحظه نمایید.
هر بار که به نقطه ای از ایران سفر می کنم، بزرگی و تنوع این سرزمین مدهوشم می کند… ایران تمامی ندارد…
بهترین جای ایران یه زمانی زابل بود والان متاسفانه بعضیا حتی اسم زابل رو نشنیدن
اره واقعا قبول دارم اقا مهدی