کندلوس و دیار کجور(استان مازندران)
صحبت از روستاهای مازندران که به میان می آید، یک روستاست که بسیار نام آشناست، کندلوس… روستایی در کوهستان و در انتهای دره زانوس و متضاد کلمه چالوس…کندلوس روستایی زیبا در میان مجموعه روستاهای البرز مرکزی است که به همت اهالی آن و خصوصاً دکتر جهانگیری در زمره روستاهای مقصد گردشگری قرار گرفته است. روستایی که مجهز به هتل، رستوران و یک موزه زیباست…
معماری سنتی و کوچه های زیبای کندلوس و آب و هوای مطلوب آن پذیرای گردشگران خصوصاً در فصل های بهار و تابستان است.
اوایل پاییز است که قصد کندلوس را داریم… باران و مه همه جا را فرا گرفته… هوا کاملا تاریک شده و در باران پاییزی به کندلوس می رسیم… روستا خلوت است…از کوچه های باریک و سنگفرش روستا خود را به مهمانسرا در نزدیکی موزه می رسانیم. در این فصل گردشگر کم است و می توانیم یک سوئیت را برای شب اجاره کنیم…
صبح را با گشت و گذار در روستا آغاز می کنیم. نم نم باران پاییزی است. کوچه های زیبای کندلوس و سقف های چوبی و مردم خونگرم کندلوس نشاط صبحگاهی ما را دو چندان می کند.
گاهی مه کنار می رود و جنگل پاییزی رنگارنگ خودنمایی می کند و گاهی آسمان شدید تر می بارد.
رستوران مجموعه گردشگری کندلوس، با نان محلی و صبحانه در یک ایوان چوبی با باران پاییزی همراه است.
صبح جمعه است و کم کم مسافران شهرهای دور و نزدیک برای دیدن کندلوس سر می رسند و روستا کمی شلوغ تر شده است…
بعد از صبحانه موزه کندلوس که به همت آقای جهانگیری بنا و اشیاء آن جمع آوری شده است برنامه بعدی ماست. پله ها را یکی یک بالا می رویم و هر از گاهی به مناظر زیبای پشت سر نگاه می کنیم.
موزه در دو طبقه بنا شده و هر اتاق آن با موضوعات مختلفی سر و کار دارد. در یکی از اتاق ها که رو به ایوان است آواز شجریان طنین انداز است …
پنجره ها باز است و هوای نمناک و مطبوع را به اتاق می آورد. موزه پر از اشیاء خاص است و زمانی که با دقت محو آن می شوید متوجه گذر زمان نمی شوید. فضای خاصی دارد.
لحظات خوب کندلوس رو به پایان است و ما به قصد روستای لاویج راهی نور هستیم…
جاده بارانی و مه آلود است و با احتیاط می رانیم. از کندلوس تا سر جاده اصلی ۱۵ کیلومتر راه در پیش است.
با رسیدن به جاده راهی کجور هستیم. با گذر از روستاهای پول و چناربن و گذر از کجور و کدیر به دو راهی بلده می رسیم.
با گذر از جاده جنگلی و پیچ در پیچ منتظر دیدن آبشار آب پری که در این فصل خروشان است هستیم. با طی مسافتی در حدود ۵ کیلومتر از دو راهی بلده آبشار در سمت راست جاده پیداست.
درشهر نور باران شدید تر شده و حالا پایین رفتن از ماشین جرأت می خواهد;) استراحت کوتاهی در نور داریم حالا هوا تاریک شده و راهی لاویج هستیم. باران همچنان می بارد و مسیر پر پیچ و خم جنگلی لاویج وهم خاصی دارد…
لاویج در ۱۸ کیلومتری چمستان در نزدیکی نور واقع شده که از سطح دریا ۸۰۰ متر ارتفاع دارد. کم کم چراغ های روستاهای لاویج از دور بر روی کوه پیدا می شود که در این تاریکی مطللق حس خوبی دارد. با ورود به روستا هیجان زده از جمعیت هستیم. شب سرد و بارانی پاییزی و این همه گردشگر…لاویج با آب و هوای کوهستانی و چشمه های آبگرم شهرتی برای خود پیدا کرده. در خیابان اصلی آن نور چراغ مغازه ها شور خاصی به روستا داده که تا اواخر شب کسب و کار و آبگرم پا برجاست.
صبح دیگر از باران خبری نیست و این آسمان صاف آبی و جنگل های زیباست که به ما خوش آمد می گوید…
هر بار که به نقطه ای از ایران سفر می کنم، بزرگی و تنوع این سرزمین مدهوشم می کند… ایران تمامی ندارد…
از جمله سفرهای خاصیه که به هر طبیعت دوستی توصیه می کنم
زیبایی مسیر کجور در پاییز واقعا بی نظیره، و آرامش و انرژی مثبت کندلوس به یادماندنی ترش می کنه
یه نکته ی جالب این بود که روی پنجره رستوران وشکو نوشته بودن:
درآمدهای این رستوران صرف آموزش در مناطق محروم می شود.
سپاس از توجه شما.
سلام.زیباترین جاده ایران کندلوس به بلده یا کندلوس به نور ،فوق العاده اند فقط زمستان سخت و احتیاط زیاد میخواهد.
درود بر شما