کوهستان قلات شاه رویشگاه طبیعی گل لاله واژگون(مهاباد، استان آذربایجان غربی)
در موضوع سفر، بعضی وقت ها یک عکس، یا یک نوشته چنان جذبت می کند که دیگر هیچ چیز راضی ات نمیکند جز دیدار و تجربه آن تصویر. بارها این موضوع برایم تکرار شده و یکی از این موارد عکس های لاله واژگون در دامنه کوهستان قلات شاه در یک روز مه آلود و نمناک بهاری بود.
این شد که بالاخره در نیمه خرداد ۹۹ سعی در رسیدن به آرزویم، با همسر و فرزند و جمعی از دوستان صمیمی، پا به این سفر گذاشتم.
برای آشنایی سریعتر با منطقه و راه رسیدن به این جاذبه به صورت خلاصه، نکات آخر مطلب را می توانید بخوانید.
دیدن صحنه هایی که در ذهنم بود تقریباً امکان نداشت. چون هوا به گرمی رفته بود و فقط سرد بودن بهار ۹۹ می توانست شانس دیدن گل لاله واژگون در کوهستان قلات شاه باشد. تعطیلاتی که داشتیم کوتاه بود و راه از تهران تا مهاباد طولانی. قرار بود یک روز قلات شاه باشیم و شب دیگر خورنج و شبهای دیگر به سمت پیرانشهر و سردشت و خاتمه سفر فشرده به جنوب آذربایجان غربی. عصرگاه از تهران راه افتادیم و حوالی غروب در سلطانیه بودیم. هوا در نیمه خرداد پس از باران شب گذشته اش مثل یخچال بود و جذاب. در پارک بسیج سلطانیه که آلاچیق داشت شب را در چادر سپری کردیم و صبحگاه حدود ۷ به سمت مهاباد راهی شدیم. پس از توقف های مختلف در بین راه بالاخره ساعت ۴ عصر بر سر فرعی قلات شاه در جاده مهاباد به سردشت بودیم.
به سوی قلات شاه
حالا از سر این جاده فرعی تا روستای قلات سنان ۳۵ کیلومتر و در حدود یک ساعت راه بود. چون فردا صبح قصد قلات شاه را داشتیم عجله ای نبود و در کنار رود میان راه هم ایستادیم و قهوه اسپرسو دستپخت صالح را نوش جان کردیم. همه به آب زدیم و سهند هم حسابی بازی کرد. جاده تا قبل از شیخان آسفالت بود و پس از آن خاکی. بقدری اطلاعات مسیر در اینترنت مبهم و ضعیف بود که نمیدانستیم تا کجا باید رفت؟ تا کجا با ماشین می شود رفت؟ کجا مناسب کمپ است؟
به هر ترتیب در مسیر خاکی بودیم و پس از مدتی جاده بی کیفیت شد ولی قابل عبور بود. حدوداً بعد از روستای قلات سنان بودیم. ریسک نکردیم و چون نزدیک به غروب بود در جایی که شانسی کنار جاده باریک پیدا کردیم پارک کردیم و فضایی مناسب شبمانی یافتیم.
شبی در کوهپایه های قلات شاه
مشغول بر پا کردن چادرها بودیم که آقای احمدی اهل قلات از باغ بر می گشت. سلام کردیم و خوش بش و گپ کوتاه. ایشان مقداری هیزم باغی برایمان آورد. آقای احمدی نقطه ای در نزدیکمان را اشاره کرد و محل چشمه آب را که خیلی کمکمان بود به ما نشان داد. این مرد شریف بسیار اصرارکرد که به منزلش برویم. اهالی این خطه را باید روی چشم گذاشت. چه مرد مهربان و شریفی بود. فایل GPS قلات شاه را داشتم و دیگر از آقای احمدی در مورد مسیر فردا نپرسیدم. فقط با نا امیدی پرسیدم، لاله واژگون باقی مانده؟ گفت احتمالا هست. خیلی خوشحال شدم.
شب پر ستاره قلات شاه در هوای مطبوع و گرمتر از شب سلطانیه بسیار نیک گذشت.
ساعت ۶ صبح وقت طلوع صدای دلفریبی ما را بیدار کرد. آن دره سراسر باغ بود. و بعدا از طریق دوستان پرنده شناسمان صدایی را که ضبط کرده بودیم شناختیم. پری شاهرخ بود. واقعا عجیب و خاص بود.
به دیدار لاله های واژگون
ساعت ۷ کمپ را جمع و وسایل رادر صندوق عقب ماشین گذاشته بودیم. آماده حرکت بودیم. با تخمین مسیر از فایل جی پی اس می دانستم حدود ۶ کیلومتر تا رویشگاه طبیعی لاله واژگون فاصله داریم. نمیدانستیم وضع جاده خاکی چطور است. پس گفتیم پیاده می رویم. پیاده روی در جاده خاکی دلچسب نبود و خصوصا اینکه یک ماشین سواری عادی هم تقریباً بیشتر مسیر را می توانست طی کند. شانس داشتیم علی آقا با تراکتورش راهی بالا بود و ما را هم سوار کرد. سه نفر در جلو و دو نفر در تریلی. تراکتور سواری کمک زیادی کرد چون هوا گرم شده بود و اینکه پیاده روی در جاده خاکی ارزشی نداشت. بماند اینکه در برگشت دو ساعت تمام این مسیر را در اوج آفتاب برگشتیم. علی آقا تقریباً بالاترین قسمت مسیر ما را پیاده کرد. از آنجا نیم ساعت پیاده روی داشتیم تا ارتفاع کم کردیم و از رود کم آبی گذشتیم و عملاً به نقطه ای رسیدیم که بهتر بود یا می بایست پیمایش از آنجا شروع شود. آنجا محل مناسب کمپ در پای قلات شاه و رود بود که دهها نفر با ماشین عمدتا دو دیفرانسیل در آنجا شبمانی داشتند. صبحانه را در سایه درختان آنجا خوردیم و پاکوب را آغاز کردیم. از نقطه مناسب کمپ که صبحانه خوردیم تا اولین قسمت رویشگاه گل لاله واژگون تقریبا ۱٫۵ کیلومتر فاصله بود و وارد دامنه میشد. جویبار زیبایی پایین می آمد و ساقه ی گل ها بودند و خود گل ریخته بود. نا امید نشدم و جویبار را گرفته به بالا رفتم. ۱۵ دقیقه بالاتر که رفتم چند گل رخ نشان داد و انگار به آرزویم رسیده بودم. هر چه بالا رفتم گل های بیشتری بود. قصد قله را نداشتیم. سهند خواب بود و مهسا پایین تر توقف کرده بود و مراقبش بود. من هم دیگر هیچ نمیخواستم. با شوق زیاد برگشتم تا روزی دیگر در بهار این منطقه را لمس کنم. به نظرم تا نزدیک قله قلات شاه بایستی گل های لاله پراکندگی داشته باشند.
نکات سفربه قلات شاه
- بهترین راه برای رسیدن به کوهستان قلات شاه، مسیر مهاباد به سردشت است. تقریباً بعد از ۱۰ کیلومتر که از مهاباد خارج می شوید(جاده ای در کنار سد مهاباد)، سمت راست جاده یک مسیر فرعی است که پلی از روی رود می گذرد. می بایست در اینجا بپیچید. مسیر فرعی ۱۸ کیلومتر آسفالته تا ارتفاع ۱۵۰۰ متری است و پس از آن ۱۱ کیلومتر خاکی قابل عبور برای سواری معمولی. روستای های شیخان، قلات سنان در بخش خاکی مسیر هستند. از محل تمام شدن جاده تا شروع رویشگاه طبیعی ۱٫۵ کیلومتر کوهپیمایی سبک است که تغییر ارتفاعی حدود ۴۰۰ متر را خواهید داشت.
- در صورتی که نگران جاده خاکی هستین می توانید تا روستای قلات بروید و با آقای خالد احمدی ۰۹۱۴۸۷۰۶۷۹۰ برای رفتن به منطقه هماهنگ کنید. ایشان مغازه خواربار و خودروی دودیفرانسیل دارند. در مورد اقامت در قلات و غذا هم شاید بتوان با ایشان صحبت کرد. ایشان شما را تاجایی که بایستی کوهپیمایی را آغاز کنید خواهد رساند.
- محل مناسب کمپ در طول مسیر کم است و بهترین نقطه همان انتهای جاده است. چشمه ای نیز در نزدیکی همین محل وجود دارد و آب جویبار برای پخت و پز و چای مناسب است.
- بدانید که این گل در زاگرس یکی از بینظیرترین هاست. بدانید که این گل در خطر انقراض است. می دانید چرا؟ به خاطر خودخواهی نابودش میکنند. پیازش را از زمین در می آورند تا در حیاطشان بکارند!!!! بدانید رویشگاه این گل های خاص، حفاظت انسانی ندارند و شما گردشگران حافظان آن هستید و بومی های قلات شاه حافظان همیشگی.
این آدرس ها را نوشتم و فایل مسیر را گذاشتم تا همه علاقه مندان بدانند این منطقه زیبا کجاست تا همه در حفظش بکوشند و یک مطالبه گری جهت حفظ این میراث طبیعی وجود داشته باشد.
برای آشنایی با مسیر فایل GPS در Wikiloc قرار داده شده است.
هر بار که به نقطه ای از ایران سفر می کنم، بزرگی و تنوع این سرزمین مدهوشم می کند… ایران تمامی ندارد…