آبشار شیوند(ایذه، استان خوزستان)
جایی در میان راه ایذه و دهدز، در دل کوه منگشت خوزستان، دهکده ای خوش آب و هوا به نام شیوند و آبشارهای زیبایش مقصد سفرماست. جاده در این سوی کارون است و شیوند در آن سو. تغییر در طبیعت بدست بشر باعث بوجود آمدن دریاچه سد کارون ۳ در استان خوزستان شده است. حال دریاچه ای بزرگ در مسیر ماست و دیدن شیوند بدون این سفر کوتاه بر روی آب امکان ندارد.
از زمان ساخت سد کارون ۳(تکمیل ساخت سال ۱۳۸۳) با از بین رفتن جاده های دسترسی به مناطق روستایی از جمله سادات حسینی، شیوند و … شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران چند فروند بارج(شناور حمل خودرو)، را به جای ساخت جاده های دسترسی، برای حمل ساکنین و خودرو هایشان اینجا به آب انداخت. در طول بهره برداری از این بارج ها خاطرات تلخی هم به جا مانده.
حال این شناورها با یک برنامه زمانبندی هر روز در حرکتند. اسکله مورد نظر برای رفتن به شیوند اسکله رکعت شالو است. در زمان سفر ما(نوروز۹۸) آخرین بارج از اسکله ساعت ۱۷:۳۰ حرکت می کند و تقریبا ۱۷ کیلومتر مسیر تا شیوند ۱٫۵ ساعت طول می کشد. چند ایستگاه هم در میانه راه تا قبل از آخرین ایستگاه(شیوند) وجود دارد. ساعات حرکت به فصل سال هم بستگی دارد. به سختی از منابع اینترنتی و پرس و جو از اهالی ساعات حرکت را پیدا کردیم. از ایذه می آمدیم، جاده شلوغ بود و به خاطر ریزش سنگ در جاده و مسدود شدن مسیر توقف های ناخواسته در جاده داشتیم. به هر روی، در زمان رسیدن ما در مقابل دیدگانمان آخرین بارج آن روز از اسکله رکعت شالو جدا شد. داشتیم نا امید می شدیم که متوجه شدیم قایق های موتوری هم برای رفتن آماده اند. ابتدا قصد داشتیم که ماشین شخصی را با شناور به شیوند ببریم ولی امکان حمل خودروها برای ساکنین محلی در اولویت است و همیشه بارج ها با مینیبوس و تراکتور و وانت و … پر هستند و تقریبا میشود گفت در نوروز برای مسافران امکان حمل ماشین نیست. در واقع نیازی به بردن ماشین هم نیست. در اسکله رکعت شالو پارکینگ وجود دارد و به راحتی می توان این سفر را بدون ماشین انجام داد. سفر با بارج رایگان است.
بارج در مسیر خود رفت و ما توانستیم با آقای کاووسی قایق دار اسکله هماهنگ کنیم. قایق به نسبت گران است ولی سریع. آقای کاووسی پیشنهاد دیدن تنگ “قاسم ورسه” یا “قاسمی” را دادند. ما بی درنگ پذیرفتیم. با بالا آمدن آب سد و آب گرفتن تنگ جاذبه خاصی شکل گرفته. یک آبشار هم ته تنگ است و آقای کاووسی با مهارت خاص از میان دیواره ها ما را تا نزدیک آبشار رساند.
غروب نوروز است و هوای شیوند بر عکس خوزستان خنک و کاپشن هم لازم است. در میانه راه از بارج سبقت میگیریم و در اسکله شیوند، وانت از پیش هماهنگ شده منتظر ماست. جاده تا روستا خاکی و بعضی قسمتها خیلی نامناسب است. وانت های دیگری هم در انتظار مسافرند یا شاید میخواهند با بارج به اسکله شالو بروند. نبود جاده مناسب و منطقه کوهستانی زندگی را سخت کرده.
شماره آقای کیانی در شیوند را برای اقامت از اینترنت پیدا کرده بودیم و ایشان خانه و وانت برای بردن ما از اسکله تا روستا را هماهنگ کردن. مسافت از اسکله تا منزل تقریباً سه کیلومتر بود که پیاده رفتن آن با وسایل نامرتب و کودک حوصله میطلبید، که قطعا در آن ساعت روز و خستگی رانندگی در کل آن روز برای ما میسر نبود.
اکثر نام خانوادگی ها اینجا کیانی است و باید مشخصات کامل بدهید تا شخص مورد نظرتان را بیابید. نسیم یخچالی غروب شیوند را روی گونه هایمان حس میکنیم. به خانه میرسیم. تقریبا جز بالاترین خانه های شیوند است. شیوند سه روستا دارد. روستای نو شیوند، مرغاب و شهرک که به اسم شیوند رایج است. دورنمای آبشار از منزل آقای کیانی، روحمان را جلا میدهد و حس میکنی که ارزشش را داشت که تا اینجا آمدم.
مادر آقای کیانی چراغ نفت سوز را وسط خانه می گذارد. خانه نوساز است و مشخص است که چه هزینه های زیادی را با این شرایط حمل و نقل متحمل شده اند. به شخصه امیدوارم با رونق گردشگری کسب و کارشان رونق بیشتری داشته باشد و هزینه ها زودتر برگشت داشته باشد.
قبل از تاریک شدن کامل هوا تصمیم به گشتی در دهکده داریم. فلاسک چای را برداشته و پیاده سرازیر می شویم. به سمت مغازه ها راهی میشویم. مغازه ها همه عسل و رب انار که مهمترین سوغات اینجاست را دارند. آقای کیانی (اینبار یک مغازه دار) کارت خوانش که با سیم کارت بود آنتن نمیداد. میگفت که شلوغی نوروز و مسافرها باعث ترافیک در پهنای باند شده و صبح ها و آخر شب فقط کار می کند. این پدیده هم در نوع خود جالب بود. در روستا اسکلت نیمه کاره یک هتل کوچک هم بود. صدای رود در روستا و تاریکی حس خوبی داشت. تقریباً از مغازه ها هر نوع خوارباری میشد تهیه کرد. اهالی شیوند خونگرم بودند و اهمیت گردشگری را به خوبی می دانستند.
صبح آفتاب دلنشینی بود. از خانه راه جاده خاکی به سمت کوه را پیش میکیریم. همواره آبشار رو به روی ماست. حوضچه پرورش ماهی با آب سرد کوه های شیوند بسیار جالب است. برای ناهار از خانم کیانی خواهش کردیم قزل آلا برایمان تهیه کنند.
بخش های کمی از مسیر آبشار پیاده راه سازی شده و برای همه آسان است. ولی بیشتر مسیر به وضع طبیعی خود پا کوب است که برای ما حس بهتری دارد. تقریبا چهل و پنج دقیقه با شیب کم تا پای آبشار راه است. مسیر در کنار رود است و رود در بهار می خروشد. در نزدیکی آبشار یک راه پاکوب با شیب زیاد به بالا می رود و دسترسی به دشت بالای آبشار است.
نوروز است و هنوز درخت ها در اینجا جوانه نزده اند. صدای آبشار زیاد و هیجان انگیز است. به بالای آبشار می روم و با محاسبه gps ارتفاع آبشار تقریبا ۵۰ متر است. بالای آبشار دریاچه سد کارون ۳ هم نمایان است.
مسیر آبشار بسیار با صفاست و مغازه و چایخانه و یک رستوران هم دارد.
ظهرگاه است و به منزل برمیگردیم. خانم کیانی بسیار با سلیقه قزل آلا را کباب کردند. رب انار شیوند هم مزه این غذاست. زمان کم است و باید با بارج به اسکله شالو بازگردیم. تقریبا ۲۴ ساعتی را در اینجا بودیم از تک تک دقایق آن لذت بردیم.
ابرهای باران زای نوروز ۹۸ که سیلاب لرستان را به راه انداختند هنوز فعالند. عصرگاه نم نم باران هم شروع می شود. بارج سر موقع می رسد و ما با بلوط ها و کوه ها خداحافظی می کنیم.
جهت آشنایی بیشتر با موقعیت جغرافیایی و مسیر های جاده فایل های GPS در wikiloc قرار داده شده است.
دسترسی به آبشار شیوند
مسیر بارج بر روی کارون ۳ تا شیوند
هر بار که به نقطه ای از ایران سفر می کنم، بزرگی و تنوع این سرزمین مدهوشم می کند… ایران تمامی ندارد…