پا بر رکاب تا کویر مرنجاب(آران و بیدگل، استان اصفهان)
برای لمس بیشتر طبیعت، می بایست پیاده شد … قدم زد و حس کرد…
با اینکه می دانیم در این تاریخ ارتش قصد برگزاری مانور در منطقه دارد ولی تصمیم گرفتیم که برای رفتن به کویر مرنجاب با دوچرخه رکاب بزنیم و از طبیعت لذت بیشتری ببریم. هفته قبل از عید نوروز حال و هوای عید بر همه جا حاکم شده و مبدأ سفر ما آران و بیدگل است، سه دوچرخه را با وسیله نقلیه شخصی از تهران به آنجا می رسانیم. به لطف یک دوست در آران، تا سر جاده خاکی کویر را با ماشین طی کرده و ماشین را به دوستمان سپرده و با او خداحافظی می کنیم…و حال ما مانده ایم و جاده ۴۵ کیلومتری خاکی تا کاروانسرا…
دو دوچرخه آماده حرکت است و دوچرخه سوم را مونتاژ کردیم و ساعت به ۱۲ ظهر نزدیک است که سربازان ارتش راه را باز کردند و ما پا بر رکاب شدیم. بعد از تخلیه شدن منطقه از لجستیک ارتش، حالا جاده خلوت است و هر از گاهی مسافران کویر با خودروهای شخصی عبور می کنند و با دست تکان دادن ابراز محبت می کنند. هر ۵ کیلومتر تابلویی نصب شده که فاصله باقیمانده تا کاروانسرا را مشخص می کند. برای رکاب زنان جاده خاکی این تابلوها نشانه ای است که به کاروانسرا نزدیک تر شده اید…
در اوایل مسیر درختان تاغ منظره زیبایی را در جاده ایجاد کرده و چقدر خوشحالیم که به جای اینکه از پنجره ماشین این زیبایی بیابان را ببینیم بر روی دوچرخه تمام مسیر را از نزدیک لمس می کنیم.
۱۵ کیلومتر اول مسیر سربالایی است. به بلندترین نقطه که می رسید حالا یک سرازیری شیرین و خستگی بدر کن به طول ۱۰ کیلومتر در انتظار شماست. در طول این سراشیبی پهنه دریاچه نمک به خوبی نمایان است و این مناظر زیبا با قدرت تمام ما را به سمت خود می کشاند.
روز از عصرگاه گذشته و به سرعت به سمت غروب آخر زمستانی می رود. گله ای شتر که از دور پیداست در مسیر ماست…
۱۰ کیلومتر آخر برای ما که روز سختی را از صبح زود شروع کرده ایم نفس گیر است. اندکی سربالایی است ولی شوق کاروانسرا لحظه ای درنگ هم نمی طلبد…هر از گاهی پیاده می شویم و با دوچرخه قدم می زنیم… تابلوی ۵ کیلومتر مانده به کاروانسرا خبر از منزل آخر میدهد…
از دور یک دکل مخابراتی دیده می شود که نمی دانیم کاروانسراست یا نه؟! در عمق خستگی دیدن به یکباره دیوار کاروانسرا، خستگی را از بین می برد… لحظه غروب است و کاروانسرا خلوت… سکوتی عجیب و پر آرامش.. دوچرخه را وسط حیاط می گذاریم و در گوشه ای، از حس خوب خلوتی اینجا استفاده می کنیم و چای داغ…
هوا تاریک شده و با تاریکی هوا دیگر کاروانسرا خلوت نیست… چند اتوبوس مسافر دارد…کاروانسرا پر شده از مسافر هایی که با تور یا برای آفرود سواری به اینجا آمده اند، اتاقهای اینجا هم اجاره داده می شود ولی ما با کسب اجازه از یک مسئول، داخل یکی از هشتی ها چادر را علم کردیم .
مسیر ما در اینجا تمام نیست و فردا می بایست به سمت چاه دست کند و رمل های زیبای مرنجاب برویم…
چاه دست کند در نزدیکی کاروانسراست و اطرافش از باران آخر اسفند سبز شده است که در این پهنه نمک شگفت انگیز است. رمل های شنی از کاروانسرا حدود ۷ کیلومتر فاصله دارد و مقصد همه مسافران بعد از کاروانسرا آنجاست. جایی که با آرامش تمام بر روی تپه های شنی تا بینهایت می توان قدم زد و لذت برد…
هر بار که به نقطه ای از ایران سفر می کنم، بزرگی و تنوع این سرزمین مدهوشم می کند… ایران تمامی ندارد…
سلام
سید جان
امیدوارم بازهم در آران شما را زیارت کنیم
ارادت
حناب عباسیان عزیز، سپاس از لطف و محبت شما. سلامت باشید.
بسیار جالب بود من و دوستان هم میخواهیم با دوچرخه به آنجا برویم
امیدوارم سفر خوبی در پیش داشته باشین. مسیر جالبیه و رکاب زدن خیلی لذت بخشه
با سپاس از توضیحات بسیار دلنشین
یک خواهش
اگر مثل سفر زردلیمه فایل جی پی اس مربوط به گوگل ارث دارید بزارید.
قرار یکی دوتا ماشین بریم مرنجاب
میخواستیم از موقعیت جاهای دیدنی کویر مرنجاب مثل چاه ها و رمل ها مطلع باشین
با سلام و درود. متاسفانه از این سفر فایل GPS نداریم. ولی جای نگرانی نیست در wikilocمیتونین پیدا کنین.