آبشار خفر(سمیرم، استان اصفهان)
تا وقتی فقط می شنوی پادنا، درک نمیکنی که پادنا چیست؟ پادنا کجاست؟ حال و هوای پادنا چطور است؟ فقط باید بار سفر ببندی و راهی شوی تا به پاسخ هایت برسی.
آنجا که به سمیرم می رسی و اولین نمای قله های برف گرفته دنا را که می بینی جذب زیبایی این منطقه می شوی ولی این اول زیبایی هاست. به حنا می رسی و کم کم هیجان بیشتر می شود. منظره های برفی حالا نزدیک تر و شفاف تر می درخشند. مورک را هم رد می کنی و آنجا که ماربر فیروزه ای پیچ و تاب می خورد و هم چیز را در هم می پیچد حال و هوایت کامل دگرگون می شود. بله همه اینها بخشی از جلوه های پادنا است. چیزی تا مقصد ما نمانده. روستای خفر در بالای پیچ و تاب جاده است. مقصد آبشار زیبایی است در دل دنا، اسمش به نام اسم روستای نزدیکش خفر است. با غرور فرو می ریزد و همه را محو خودش می کند.
اما داستانک ما به خفر اینچنین شد که شبی در نیمه خرداد از تهران شلوغ به تنگ آمده با یاران سفر دل به جاده دادیم و آنقدر راندیم که خواب وجودمان را گرفت. صبح زود ادامه مسیر دادیم و ظهرگاه به خفر رسیدیم. خفر روستای تمیز و مرتبی بود. هر چه که انتظارش هست فراهم بود. رستوران و اقامتگاه و وسیله حمل و نقل به سمت کوه و کسانی که پایه صعود بودند راهنما و قاطر و …
ناهار را در رستوران کیخسرو خوردیم، جای تمیز و خوبی بود، با آقای عمادی مدیر آنجا گپی در مورد مسیر تا آبشار زدم و از گفته های ایشان اینطور برآمد که نیمی از مسیر تا آبشار خفر جاده خاکی باغی است که به این نتیجه رسیدیم که حالا که وقتمان کم است و بچه ها همراهمان هستند خود را خسته نکنیم و با ماشین برویم. از آقای عمادی خواستیم که اگر ممکن است یک وانت برای ما آماده کند. تا رسیدن زمان حرکت چرتی در سایه سازان خفر زدیم تا آفتاب جانش گرفته شود. وانت آقای موسوی راس ساعت ۱۵:۳۰ آمد و این از خصوصیات بچه های خفر بود. بعدا فهمیدیم که تقریبا کل روستا موسوی هستند! ؛) مسیر خاکی ناهموار را پشت وانت خوش گذراندیم تا به نزدیکی انتهای جاده رسیدیم.
آخر جاده خانه باغی بود و مسیر سرازیری به سمت رود شروع پاکوب. مسیر پیاده روی هموار و درکنار رود بود. اوایل مسیر از کنار توده های پر پشت گلپر می گذشت. حال و هوای عصر بود و هر چه از هوای خنک و دلچسب منطقه تعریف کنم کم است. در همان اوایل مسیر بیشه زیبایی بود که جان میداد برای چادر زدن. زمین های صاف و سایه دائم. رفتیم تا به یک دو راهی در سمت چپمان برخوردیم و خب کاملا آبشار پیدا شد و به سمتش رفتیم. آب خوبی داشت و در ۱۰ متری اش کاملا آدم را میخیساند. چای را با آب آبشار خوردیم و در لحظات غروب به سمت ابتدای مسیر برگشتیم.
اطلاعات کاربردی مسیر:
از روستا تا آبشار خفر ۵.۸ کیلومتر است. ما با وانت ۲.۸ کیلومتر را طی کردیم و سه کیلومتر پاکوب را در حدود یک ساعت و ربع پیمودیم. نشانه پیدا کردن پاکوب بسیار واضح است از مسیر کنار آب باید طی کرد.
اگر قصد پیاده روی تمام مسیر (بدون وانت)را داشته باشید با قدم ملایم برای هر طرف حدود ۲ الی ۲.۵ ساعت زمان باید گذاشت.
محل پای آبشار ارتفاعی در حدود ۲۵۰۰ متر از سطح دریا دارد و در شمال رشته کوه دنا است.
با توجه به مسیر کوتاه تقریبا همه فصل ها مسیر آبشار قابل پیمایش است ولی خب اردیبهشت و اوایل خرداد اوج شکوفایی طبیعت و گیاهان است.
جهت اطلاع از مسیر طی شده فایل مسیربر روی wikiloc قرارداده شده است.
هر بار که به نقطه ای از ایران سفر می کنم، بزرگی و تنوع این سرزمین مدهوشم می کند… ایران تمامی ندارد…