پا بر رکاب تا دریاچه های تار و هویر(استان تهران)
این نوشته حس و حال یک روز تابستانی در کوهستان البرز در کنار یکی از جاذبه های مهم و زیبای آن، دریاچه هایی در ارتفاع ۳۰۰۰ متری است که برای طی مسیر و رسیدن به این مقصدهای زیبا با دوچرخه رفتیم و لذت سفر را دوچندان کرد.
ساعت ۹ صبح تیر ماه ۱۴۰۰ بود که در روستای هویر(Havir) به دنبال جای پارک مناسب بودیم که به صورت اتفاقی میثم همنورد عزیزمان را اتفاقی در روستا دیدیم که آنها هم با دوچرخه قصد دریاچه تار را داشتند. خیلی عجیب بود و هیجان زده بودیم و خوبی آن ی مسیر با هم بود…
دوچرخه ها را آماده و ترک بند صندلی کودک هم سوار کردم و بار را با همسر تقسیم کردیم و با انرژی فورانی جاده خاکی ۱۱ کیلومتری را پیش گرفتیم. مسیر را می توان به دو بخش تقسیم کرد. بخش اول کم شیب و در کنار رود به طول کیلومتر ۶ کیلومتر و بخش دوم ۵ کیلومتری جاده شیب گرفته و از رود جدا می شود. به کل مسیر سربالایی است و برگشت شیرینی را در پی دارد.
این جاده خاکی ماشین رو است و در تابستان تقریباً تمام سواری ها قادر به عبور از آن هستند و این برای دوچرخه در یک جمعه شلوغ تابستانی خیلی خوب نیست و خاک خوردن دارد. به هر ترتیب در زمان رفتن ما اینقدر این موضوع آزاردهنده نبود.
علی رغم داشتن ترک کودک مسیر را آرام آرام بالا رفتم و مشکلی نبود مگر اینکه چرخ هایم باریک و نیمه شهری و نیمه کوهستانی بود و اصطکاک کم انرژیم را هدر می داد. ۵۰۰ متر ارتفاع کسب کردیم و بالای گردنه به سمت دریاچه تار سرازیر شدیم. انبوه ماشین و موزیک در کنار آب آرامشی باقی نمیگذاشت ولی از بالا اینها نبود. آبی دریاچه زیبای تار بود و سرشار از انرژی.
بعد از ناهار در نقطه ای مشرف به دریاچه دوستانمان قصد آبتنی کردند و ما ترجیح دادیم به سمت دریاچه کوچکتر یعنی هویر برویم. مسیر سرازیر بود و زیبا. در کنار دریاچه هویر چند قایق بادی به آب بود و ما هم هوس سواری. از صاجب یکی از قایق ها خواهش کردم چند دقیقه ای قایق را بدهند که با روی خوش پذیرفتند و گشت و گذار ما تکمیل شد. هوای عصرگاه به علت ارتفاع زیاد به خنکی رفته بود. مجدد سرازیر به سمت روستا شدیم و دوستان جدا شده را در راه دیدیم. با یک پنچری ریز مسیر را ادامه میدادم و حس تعویض تیوب رو نداشتم. سه بار در مسیر باد زدم و ادامه دادیم. غروب بود که به رو.ستای زیبای هویر رسیدیم و فرزند جان از ترک پیاده شدند و خودش هوس سواری با دوچرخه اش که در ماشین بود کرد و حسابی تا تاریکی هوا مشغول بود. واقعا لذت سواری تا ترک چیز دیگریست و امیدوارم در آینده سه نفره با دوچرخه هایمان سفر کنیم.
ترک های کودک آنچنان ایمن نیستند و زمانی که کودک بخوابد مشکل افتادن گردن جدی است. این موضوع برایم همیشه نگران کننده است. زمان خواب کودک به نظرم حرکت ایمن نیست و باید توقف کرد.
در سرازیری های خاکی هم احتیاط برای زمین نخوردن جدی است.
هر بار که به نقطه ای از ایران سفر می کنم، بزرگی و تنوع این سرزمین مدهوشم می کند… ایران تمامی ندارد…
عالی