برزکوه، مخروط سبز گیلان(جاده خلخال پونل، استان گیلان)
برزکوه مخروط سبز جنگلی در ارتفاعات گیلان، سال ها بود که قصدش را داشتم و بالاخره در خرداد ۱۴۰۰ در جمع همراه با همسفران خوب به این قله زیبای جنگلی صعود کردیم.
نیمه خرداد و چند روز تعطیلی را راهی خلخال شدیم اما همه مسیر را از جاده های فرعی طی کردیم. عبور از جاده های فرعی فرصت بیشتری برای درک سفر ایجاد کرد. از تهران به سمت اشتهارد و بویین زهرا و بعد جاده قدیم زنجان و سپس به سمت طارم و هشجین و سپس جاده سرچم و خلخال مسیرمان بود. هوا خلخال در لحظات غروب بسیار لطیف و خنک بود. همسفرمان علی، از حوالی هشتجین ماشینش ایراد داشت و درش قفل نمی شد. پس از اینکه در هشتجین تعمیرکاری پیدا نکردیم در ادامه مسیر بعد از پیرتقی به خلخال رفتیم. در خلخال خلاصه یک ساعتی را در کنار تعمیرگاه بودیم و پسری کار درست مشغول تعمیر برقی ماشین بود. در این فاصله با آقای سجودی در مغازه کناری آشنا شدیم و چقدر محبت داشتند. قصد ندارم که به وصف جزئیات این آشنایی بپردازم ولی نکته ای که میخواهم بگویم این است که یک فرد از یک شهر می تواند نماینده تمام خوبی های آن منطقه باشد و خاطره ای بسازد که تا سال ها از ذهن بیرون نرود و تجربه خاصی را به جا بگذارد. کار ماشین علی که تمام شد ساعت از ۹ گذشته بود و حوصله پهت و پزنبود. قصد شام در یک رستوران در همان خیابان اصلی در خلخال کردیم. غذای خوبی بود و خسته از جاده و فعالیت هایی که در طول روز داشتیم و خصوصا اینکه در گشت روزمان در منطقه پیرتقی گرمای بسیاری خورده بودیم چون دما برای ساعات متمادی ۴۰ درجه سانتی گراد بود، راه را به سمت جاده پونل ادامه دادیم.از خلخال دوجاده به سمت جلگه گیلان می رود. یکی اسالم و دیگری پونل. پونل جاده اصلی است و تردد کامیون ها هم عمدتاً از این جاده است. ساعت از ۱۱ گذشته بود. هوا خنک و جاده خلوت. هر از گاهی با دست اندازها مجبور به کاهش سرعت بودیم. قصد داشتیم در پای برز کوه در نزدیکی روستای “زندانه” شب را به صبح برسانیم و صبح به بالای قله جنگلی برزکوه برویم. در حوالی زندانه چند کافه کبابی و دکه در کنار جاده بودند که خود نشانی محل توقف ما بود. آنجا از برق رسانی بی بهره بود و همه به موتور برق مجهز بودند. در جایی که چراغ کافه ها روشنش نمی کرد و تاریک بود توقف کردیم چون میخواستیم در ماشین بخوابیم. ارتفاع کم شده بود و خیلی هم خنک نبود. حتما باید شیشه ها ماشین را پایین می دادیم. یک لحظه در میانه شب از خواب پریدم. موتور برق ها خاموش بودند و جاده هیچ ترددی نداشت و ظلمات کامل بود. انگار نه انگار کنار یک جاده هستیم. صحنه جالبی بود. فقط صدای عبور هر از گاهی کامیونی که سربالایی را می غرید مشخص می کرد که اینجا جاده است. صبح آفتاب بود و از می دانستیم عصر امکان ابر و باران است. صبحانه را خوردیم و بار و بنه سبکی را بستیم. شروع حرکت از همان نقطه بود.
به کمک فایل GPS شروع کردیم. ابتدای مسیر از زیر دکل های انتقال برق فشار قوی بود. پاکوب در بیشتر نقاط از جنگل می گذشت. دقت می کردیم که از مسیر منحرف نشویم. به هر حال تا به حال آنجا نرفته بودیم و انحراف از مسیر می توانست ما را عقب بندازد. مسیر سربالایی و سربالایی بود. تقریبا از قبل ظهر منطقه را ابر گرفت و مه سبک بود. جنگل را که تمام کردیم هوا کاملا مه غلیظ بود. در نهایت یک علفزار با شیب تیز را بایستی بالا می رفتیم تا به بقعه متبرکه در راس مخروط برز کوه می رسیدیم. مه اجازه نمیداد از چشم انداز و عوارض منطقه سر در بیاورم. وقتی به حصار بقعه رسیدیم ابرها پایین آمدند و دریای ابر در زیر پایمان شد و آفتاب زیبا گرممان کرد. بقعه شامل سه مزار بود با درب کوچکی که جلب توجه می کرد. یعنی اگر کسی می خواست داخل شود باید سینه خیز می رفت. کمی پایین تر از بقعه، خانه هایی روستایی وجود داشت که به نظر سکنه دامدار آن هنوز مستقر نشده بودند. آنها از طریق جاده ای خاکی به روستایی در پایین برز کوه اتصال دارند. این جاده برای کسانی که قصد کوهپیمایی ندارند مناسب است. در بقعه درخت بلوط یا مازویی بود که سایه فرح بخشی داشت. دقایقی مه می شد و دقایقی ای روشن و آفتابی تا اینکه بالاخره کامل در مه فرو رفتیم. ناهار را خوردیم و راهی پایین به سمت زندانه شدیم. آبی در مسیر نبود و اگر بود چه خوب می شد. احتمالا کنار خانه ها آب چشمه برای دامها بود ولی به سمتش نرفتیم. مسیر را کاملا در مه به سمت جنگل رفتیم. داشتن GPS هیچ نگرانی را به ما راه نمی داد. در طول مسیر توت فرنگی جنگلی یا نوعی Berry به همراه آلو های جنگلی مزه مسیر بود. ساعت حوالی ۱۶ بود که به پایین رسیدیم و همه جا خیس از مه بود.
چند نکته از مسیر:
مسیر صعود به قله جنگلی برزکوه اگر چه پیچیدگی ندارد ولی در چون از جنگل می گذرد امکان اشتباه وجود دارد. حتما از GPS یا راهنمای محلی بهره بگیرید.
ارتفاع لب جاده ۱۶۷۰ متر و ارتفاع بقعه در قله ۲۱۵۰ متر است(نزدیک به ۵۰۰ متر کسب ارتفاع). برای این پیمایش ۴ کیلومتری تقریباً دو سه ساعت زمان نیاز است.
در طول مسیر چشمه ندیدیم. حتما آب آشامیدنی کافی همراه باشد.
منطقه خلوت بود و ما در طول صعود و فرود هیچ کسی را ندیدیم.
برای آشنایی بیشتر فایل GPS مسیر در Wikiloc قرار داده شده است.
هر بار که به نقطه ای از ایران سفر می کنم، بزرگی و تنوع این سرزمین مدهوشم می کند… ایران تمامی ندارد…
سلام خیلی عالی خداروشکر همچنین سرزمینی داریم
کوه های اسالم