از قزوین به اشکورات و رحیم آباد رودسر(استان قزوین و استان مازندران)
این نوشته حاصل سفر دو روزه از قزوین به رحیم آباد رودسر است که درطی این سفر از عرض رشته کوه البرز عبور کردیم که تا جای ممکن با جغرافیا و فرهنگ مردم منطقه آشنا شویم.
پیش تر در نوشته های سفرهایی که عبور از عرض البرز بوده نوشته ام که این نوع عبورها برایم بسیار جذاب هستند. شهرها وده های میان مسیر، تقاوت اقلیمی و فرهنگی اجتماعی در طول مسیر و احیاناً جاذبه های تاریخی در طول راه از تجربه های خاص سفر در گذر از البرز است.
ار قزوین به جلگه شمالی در کنار دریای خزر از گذشته راه های متفاوتی وجود داشته است. سال گذشته در خرداد مسیر قزوین، انبوه، کلیشم، جلیسه، امام، خصیل دشت و در انتها املش را داشتیم و در مرداد مسیر قزوین، الموت، پیچ بن، سلج انبار و سه هزار تنکابن را طی کردیم. اما امسال هم دلم لک زده بود برای مسیر متفاوت با شروع قزوین و انتهای اشکورات.
نقاطی که تا به حال سفر نکرده بودیم و پر از هیجان و کنجکاوی بود. جستجو شروع شد و اطلاعات خوبی در وبلاگ http://cyclist.blog.ir بدست آوردم. ایشان دوچرخه سوارند و سفرهای مختلفی در این مسیر از مبدا قزوین داشته اند. قلم زیبا و عکس هایشان ما را در شهریور ۹۹ به این منطقه از ایران جان رساند.
سفر را با ماشین شخصی انجام دادیم و در دو روز مسیر تقریباً ۱۸۰ کیلومتری از قزوین تا رحیم آباد را طی کردیم.
گذر اول: از قزوین به هیر، به شوق دیدار الموت غربی
باراحین محل قرار با دوستان است. دو ماشین هستیم و کلا هشت نفر. که البته یکی شان سهند کوچک است که حالا پا به پای ما ایرانگردی میکند و دوستانی که سالها با هم سفر کرده ایم.
تقرییا ایده ای برای محل شبمانی ندارم ولی در ذهنم هیر یا ویار مناسب هستند. هیر را که در اینترنت جستجو کنید به مطالب جذابی چون باغات زغال اخته، دره و کوههای زیبا و… بر میخورید که واقعا هم همینطور است. هیر به معنای آتش است.
تقریبا پس از طی ۴۵ کیلومتر به دره رود “شاهرود”ً رسیدیم و اولین چشم اندازها مطابق معمول ما را به توقف و تماشا وا داشت. آن سوی شاهرود شهر رازمیان بود، رازمیان مرکز الموت غربی است.
تقریبا ظهر بود که به رازمیان رسیده بودیم و توقف کوتاهی برای خرید از مغازه داشتیم. رازمیان پمپ بنزین هم داشت و میشد برای این سفر نسبتا طولانی سوخت گیری کرد. رازمیان درست کنار شاهرود است. شالیزارهای سبز جلوه زیبایی به کناره های شاهرود داده بود. گرمای هوا در ارتفاع ۱۰۰۰ متری از سطح دریا در رازمیان هیچ تصمیم جز ارتفاع گرفتن باقی نمی گذاشت. جاده تا هیر ۱۰ کیلومتر تماماً سربالایی تند بود. قصد دیدن قلعه لمبسر را داشتیم ولی زمان بسیار نامناسب بود. خیلی زود تصمیم گرفتیم هیر برویم و بعد از ناهار و استراحت و گشت در روستا، غروب به پایین برگشته لمبسر را ببینیم. در مسیر به سمت هیر بودیم که کنار یک وانت پیکاپ که حدس میزدیم از اهالی هیر است توقف کردیم. کمی پرس و جو میکنیم و محل مناسبی برای اتراق در هیر را می پرسیم. آدرس یک چشمه را داد. نشانی کمکی گنگ بود و میفهمم سخت است پیدایش کنیم. آدرس مدرسه در ورودی دهکده را هم داد. نزدیکای مدرسه که رسیدیم پشت سرمان رسیده بود و باز راهنمایی کرد و مراقب بود راه را اشتباه نرویم و تا استقرار کاملمان در محوطه خیالش راحت نمیشد. فامیلیشان را پرسیدم. گفت حسامی هستم. آقای حسامی در همان حوال منزل داشت. همان اول کار ما را به سرایدار سپرد. سرایدار هم با ظرفی پر از زغال اخته به ما خوش آمد گفت. در زیر ایوان مدرسه سایه خنک و خوبی بود و چشم اندازش کوه صخره ای هیر بود. کل روستا زیر پایمان بود. کمی که آفتاب خوابید داخل هیر سرازیر شدیم. یک خیابان خاکی سرازیری ما را به مرکز هیر رساند. روی بعضی از بام ها که زغال اخته ها در آفتاب پهن شده بود منظره زیبایی داشت.
آمنه خانم با باری بر پشت لب پله نشسته بود تا خستگی در کند. به مهسا همسرم می گفت: از من عکس بگیر. چقدر خوش رو بود و در همان کوتاه دقایق چه انرژی به ما داد.
با آقای قاسمی یکی دیگر از اهالی در مسیر سر صحبت باز کردیم. می گفت: فرهنگی بازنشسته است و ساکن قزوین و تعطیلات به خانه شان در اینجا سر می زند. پرسیدیم چطور به رودخانه برسیم. راهی به ما نشان داد. ولی پایین شیب دره باید رفت و برگشتش زمان بر بود و شاید آن وقت به قلعه لمبسر نمیرسیدیم. آقای قاسمی می گفت زغال اخته هایی که روی زمین افتاده را خشک می کنند و سردرختی را به تهران میفروشند.
آقای قاسمی ٢ هم به ما ملحق شده بود. مغازه قدیمی ای را که بیش از ۴٠ سال بود که تعطیل شده بود را نشانمان داد. قفسه بندی های جالب و قدیمی. آقای قاسمی ۲ می گفت در این مغازه همه چیز پیدا می شد. از لوازم یدکی ماشین و تراکتور تا خانه و خواربار.
ساعت را دنبال می کردیم. میخواستیم قبل از غروب در قلعه لمبسر در نزدیکی رازمیان باشیم. تقریبا بیست دقیقه ای سرازیری را می رویم تا در محل بی نشانی که یک ساختمان متروک در آنجاست پارک کنیم. پاکوب باریک سمت شرق جاده را که شیب ملایمی هم داشت را دنبال کردیم تا بعد از ۳۰ دقیقه و طی ۱٫۲ کیلومتر به برجای مانده های قلعه دوران اسماعیلیان رسیدیم. حالا غروب و دشت رازمیان در کنار شاهرود چشم اندازمان بود. با تاریکی هوا برای چادر زدن در کنار مدرسه به هیر بازگشتیم.
گذر دوم: از هیر به سپارده، از زغال اخته به فندق
صبح شده بود و بدون عجله بعد از صبحانه راهی دیار بعدی شدیم. کلا زمانی که بی برنامه هستی از مناطق عبوری بهره ای هم نمیبری. این را در مورد ویار گفتم که از کنارش رد شدیم و آن را نتوانستیم که لمس کنیم و بالاخره در اینجا(ویار) آسفالت هم تمام شد و خاکی ۲۰ کیلومتری تا سپارده در آن سوی کوهها منتظرمان بود. در مسیر از گردنه گون کل باید رد می شدیم.
این جاده اتصال دو استان قزوین و مازندران و گیلان است و شاید در آینده آسفالت هم بشود. اوایل مسیر پر شیب، وضعیت خوبی داشت. یعنی پیچ و شیبها اصلاح شده بود و غلطکی هم آنجا حسابی می کوبید و ما هم با خیال خوش می گازیدیم. کمی که گذشت همه چیز تمام شد و کمی در بعضی سربالایی ها چالش بکسباد داشتیم و مسیر جالب نبود. چاره ای نبود و میخواستیم مسیر را طی کنیم تا به اشکورات برسیم. خاک و خشکی طبیعت شهریور و ارتفاع زیاد چیز خاصی برای نمایش نداشت تا بلاخره از گردنه گون کل به ارتفاع ۲۷۰۰ متر گذر کردیم. جاده در فصل خشکی قابل عبور است ولی کیفیتش بعضی جاها خوب نبود. ولی پراید ما با قدرت همه جا را بالا میرفت!!
کم کم سر سبزی های اشکور و اقلیم خزری رخ نشان میداد. جاده در سمت سپارده به نسبت صافتر بود. بالاخره بعد از یک سرازی طولانی به روستای سپارده در ارتفاع ۱۹۰۰ متری رسیدیم. آقا و خانمی از باغ برمی گشتند و کیسه ای پر از قندق داشتند. پرسیدیم برای فروش است؟ پاسخ مثبت بود. داخل مغازه وزن کردیم و هر کدام از بچه ها کمی خریدند. چالش پول نقد هم بود که حل شد.
بهترین فرصت بود که بروم روغن موتور پیدا کنم و بر روی موتور پراید بیچاره بریزم که کاسه نمد میللنگش بدجور نشت میداد. انسان های کار راه بنداز همه جا هستند. آقا عباس کیایی در سپارده ٠٩١١٢٩٧٧٠۵١ مغازه داشت و مغازه های آنجا هم همه جیز دارند. روغن موتور قوطی را ور انداز کردم که حالا چکارش کنم چون همه اش را الان نمیریزم. معطل نکرد، سریع برایم قوطی را باز کرده و داخل بطری نوشابه خالی ریخت و بست.
گذر سوم: دیدار با آبشار میج، بکر و زیبا در دل کوهستان اشکورات
ظهر بود و کمی گرم و هیچ برنامه دیگری در سپارده نداشتیم. به پیشنهاد سهیل همسفرمان که قبلا اشکورات آمده بود راهی آبشار روستای میج شدیم. میج مسیر انحرافی بود. برای رفتن به میج مسیر خاکی فرعی ۶ کیلومتری نه چندان جالب را رفتیم تا میج رسیدیم. چند دوراهی هم سر راه بود ولی نقشه های آفلاین maps.me مثل همیشه یاورمان بود.
اول میج که رسیدی ماشین را باید پارک می کردیم و ادامه ای نداشت. تقریبا نیم ساعتی پیاده رفتیم تا آبشار هم آن سوی دره رخ داد. بندو بساط ناهار را در زمنینی شیب ندار پهن کردیم. سایه معجزه می کرد. مسیر بالای روستا که مالرو بود مثل ترانزیت شلوغ بود. مال ها کود بالا می بردند و بعضی از مال ها قطاری علوفه حاصل از ساقه وبرگ های لوبیا را پایین می آوردند. کلا خیلی جای مناسب انراق و شبمانی ندیدم. امامزاده هم داشت که آن هم ماشین را نمیشد برد. ولی آبشارش قشنگ بود و به نظرم ارزش کج کردن مسیر را داشت. آبشار دور نما داشت و خیلی نمی شد نزدیکش رفت یا اینطور بگویم که همان دورنمایش بهتر بود. به سمت ماشین برگشتیم. آب ده قطع بود. یک بومگردی هم وسط میج بود ولی قصدی برای ماندن نبود. تا به سر جاده رسیدیم ساعت از ۱۸ گذشته بود.
گذر چهارم: از اشکور علیا به اشکور پایین.
خاکی ها زمان زیادی از ما می گرفت. انتهای برنامه جنت رودبار بود. یعنی کمی جلوتر در روستای تمل tomol باید راه خاکی طولانی را به سمت گردنه و بعد جنت رودبار می رفتیم. تقریبا ۶۵ کیلومتر بود و بخش زیادی از آن خاکی که کیفیتش و توان عبورش مجهول بود. در اول کار جاده اش دیدیم که نیسان بکسباد کرد و عقب عقب آمد. بیخیالش شدیم چون شب نزدیک بود و جاده اش را نمیشناختیم. تصمیم به رحیم آباد شد و پس از آن به سمت رامسر و جنت رودبار. از سپارده به بعد جاده خوب بود بعد آسفالت شد و تا رحیم آباد جاده آسفالت بود. اراضی تمل را خیلی چک کردیم جای لذت بخشی برای کمپ نتوانستیم پیدا کنیم. کمی پایین تر از تمل چند اقامتگاه با چشم انداز دره زیبای اشکور علیا هم بود ولی قسمت نبود و شبانه راهی شدیم تا کمی از شب گذشته وارد رحیم آباد شدیم. اواخر جاده به علت تعمیرات شلوغ و بی کیفیت بود. اشکورات منطقه بزرگ و پر جمعیتی بود و تردد بالا بود. در مسیر رحیم آباد قیل از رسیدن به گرمابدشت تونل کوچکی هم بود. حیف که جاده را در روز نپیمودیم. یکی از مسیرهای فرعی به سمت مطلاکوه میرفت که سال قبل در سفر قزوین به املش از آن رد شده بودیم.
در نهایت خسته و کوفته ساعت ۱ صبح در جنت رودبار خاموش که برقش قطع بود رسیدیم و حیران که حال کجایش برویم!!!
و پایانی بود بر گذر البرز قزوین به رحیم آباد.
خلاصه ای از نکات قزوین به رحیم آباد:
- جاده تا ویار آسفالته است و از ویار تا سپارده خاکی نه چندان مطلوب است. از سپارده به رحیم آباد بغیر از خروجی سپارده همه جا آسفالته است.
- مسیر روستای میج تماماً خاکی به طول ۶ کیلومتر است.
- با توجه به امکانات کم روستاها ترجیحا نیازمندی های خود را به همراه داشته باشید. در رازمیان تقریباً آنچه که بخواهید موجود است.
- با توجه به دور از دسترس بودن مناطق، از سلامت خودروی خود و زاپاس آن مطمئن باشید.
- در رازمیان پمپ بنزین وجود دارد و مغازه ها تعدادشان بیشتر است.
- با صحبت کردن با اهالی سعی کنید با فرهنگ و تاریخ هر محل بیشتر آشنا شوید.
- در میج اقامتگاه وجود دارد.
- مدرسه هیر، فضایی مناسب برای کمپ زدن دارد.
برای آشنایی با مسیر و جزییات راه حتما فایل gps را که در wikiloc قرار داده شده را ملاحظه کنید.
هر بار که به نقطه ای از ایران سفر می کنم، بزرگی و تنوع این سرزمین مدهوشم می کند… ایران تمامی ندارد…
مفید بود ممنون
سپاس از شما.
سلام
جناب موسوی این اطلاعاتی که تو سفرنامه هست چطور تهیه فرمودین؟؟
مثل ارتفاع از سطح دریا، نام مسیرها و …
سپاس.
درود بر شما،
ارتفاع را به کمک GPS محاسبه و درج کرده ام. در مورد نام ها هم از نقشه های مختلف، اطلاعات محلی ، کتاب ها و مراجع استفاده می کنم.
سلام آقا ی موسوی دست شما درد نکند خیلی خوب بود لذت بردم خداوند متعال برای شما و همراهانت سلامتی بدهد من احل اشکورات ساکن رحیمآباد هستم تا حالا قسمت نشده به آنجاها بروم از دیدن قزوین به رحیمآباد شما لذت بردم دمت گرم
سلام و ارادت، ممنونم بابت پیامتون.
سلام عالی بود ممنون که نوشتی
درود بر شما. سپاسگزارم
عالی بود ممنون صادقی هستم
درود بر شما جناب صادقی. سپاسگزارم
سلام عرض شد
زحمت کشیدید
کار گروهی هست تشکر از همه
فقط یه سوال ؟ باچه نوع خودروهایی میشه این جاده را رفت
سلام ممنون از شما، ما با پراید این مسیر را طی کردیم.
سپاسگزارم عالی بود
درود بر شما. خوشحالم که براتون مفید بوده
ایا از رحیم اباد تاقزوین با رانا راحت میشود،رفت،با همسرم قصد رفتن دارم
سلام
چیزی که برام مهمه جاده است. ما اهل روستای یاسور از اشکور علیا هستیم. همیشه مسیر تهران قزوین رشت رودسر اشکور رو میریم. خیلی از این مسیر شنیدم و دوست دارم یکبار امتحانش کنم ولی با توجه به اینکه اهل اونجاها هستم میدونم که جاده آفرودی هست و آردی من توان بالا رفتن از اونجا رو نداره. در کل ممنون بابت اطلاع رسانی تون 🙂
درود بر شما. خیلی آفرودی نیست. خاکیه و خیلی از جاهاش کیفیتش خوبه. نزدیکای ویار که شیب زیاده کمی جاده بدجوره
سلام..روز بخیر.بنده فردا میخام برم سمت رازمیان و از اونجا هم برم اشکور..میخام بدونم با ال نود میشه رفت..جادش خوبه
درود بر شما، از ویار تا سر گردنه سر بالایی است، اوایلش خوب است ولی کیفیت افت می کند و به طور کلی جاده خیلی جالب نیست ولی قابل گذر هست. از گردنه به سمت سپارده سرازیری است و کیفی خاکی خوب می شود. ما با پراید گذر کردیم.
بسیار خوب . میخواستم با پراید از این مسیر برم. ولی اون ۲۰ کیلومتر خاکی یمقدار استرس به حونم انداخت.
اگر روی ماشین خیلی حساس نباشین قابل گذره 😉
سلام من دی ماه ۱۴۰۰ با پراید تا نزدیک لوشکان رفتم ولی متاسفانه پنج کیلومتر مانده به سپارده جاده برفی و یخ زده بود و متاسفانه برگشتیم
بنده امسال ۱۴۰۱رفتم جاده افتضاح بود ولی بسیار ارام باید بری من با پراید رفتم
سلام..بنده این جاده رو تابستان امسال رفتم ۲۵مرداد ۱۴۰۰خیلی خوب و عالی با پراید هم راحت میشه رفت..
درود بر شما، ممنون از اینکه تجربه اتون رو به اشتراک گذاشتین
سلام وقت بخیر بنده جاده قزوین به اشکورات را امسال یعنی سال ۱۴۰۰ ۲بار با زن و بچه هام رفتم خیلی ها میگفتن نرو جاده خوب نیست دفعه اول ۲۵ مرداد و دفعه دوم ۲۷ مهر رفتم خیلی هم جاده عالی و واقعا خوش گذشت ماشین من ال نوده واقعا خیلی راحت رفتم..با سمند فکر کنم رفتن سخت باشه فقط نزدیک سپارده جاده یه مقدار خرابه البته سرپایینیه…انشالله تا تابستون ۱۴۰۱ قسمت بشه دوباره برم…
سلام وقت همه عزیزان و دوستداران طبیعت بخیر و شادی
بنده با خودرو پراید هاچ بک از سال۱۳۸۹ تا کنون چندین مرتبه از مسیر الموت به رحیم آباد و الموت به سه هزار تنکابن و بلعکس را طی نموده ام و خداروشکر تا کنون مشکل خاصی برایم پیش نیامده است. تصمیم دارم درسال آینده در تابستان ۱۴۰۱ از مسیر اشکورات به جنت رودبار با خودرو برم اما از وضعیت جاده و اینکه با پراید میتوان رفت اطلاعات چندانی ندارم.از همین جا از عزیزانی که اطلاعاتی از این جاده دارند و میتوانند راهنمای خوبی باشند تقاضا میکنم با شماره بنده۰۹۱۲۶۶۳۲۳۰۵ تماس بگیرند. ارادتمند لطف شما طایفه
درود بر شما جناب طایفه. ما از تمل به جنت رودبار نرفتیم و از کیفیت این مسیر اطلاعی ندارم. از ویار به سپارده فقط در یک نقطه شیب تند است وگرنه همه جا قابل گذر بود.
سلام بر همگی دوستان عزیز..خواهشا دوستانی که امسال از این جاده گذر میکنن مسیر رازمیان تا اشکور…از مسیر برام بنویسن که آیا جاده خوبه یا نه..پارسال ۲بار قسمت شد با خانواده رفتم ولی امسال سال ۱۴۰۱ هنوز نرفتم لطف کنید دوستانی که میرن وضعیت جاده رو اینجا به اشتراک بزارن تا خدایی ناکرده یزمان خواستیم بریم با مشکل روبرو نشیم.ممنونم از دوستانی که از این جاده میرن و وضعیت جاده رو اطلاع رسانی میکنن..اگر دوستانی هستند که اهل رازمیانند و این مسیر و میرن شماره ای بزارن تا بشه یزمان خواستیم بریم وضعیت جاده رو ازشون بپرسیم..از همکاری دوستان بزرگوار سپاسگزارم.
سلام
بسیار عالی بود
ممنون که تجربه خودتون رو به اشتراک گذاشتید
درود بر شما، سپاس از نقطه نظرتون حناب پناهنده.
وقت بخیر.
خواستم بدونم از مسیر لشگان تا قزوین چند کیلومتر خاکی هستش؟
با سپاس
خیلی عالی
سلام خدمت دوستان بزرگوار
دوستان عزیز اگر کسی از جاده رازمیان تا سپارده امسال سال ۱۴۰۱گذر کرده لطفا از وضعیت مسیر اطلاع رسانی بفرمایید بنده میخام برم تا اشکور.سال قبل ۲بار قسمت شد رفتم جاده خوب بود ولی امسال نرفتم هنوز دوستانی که رفتن یه اطلاع رسانی کنن ممنون میشم.
سلام برای رفتن از سپارده به اشکورات باید از تمل و یازن عبور کرد؟
سلام وقتتون بخیر ببخشید مسیر سپارده به لوشکان بسته هست؟ یا توی نقشه اشتباه مسدود نشون داده؟ توی نقشه مسیر یازن و تمل و کیت رو نشون داده برای رفتن به اشکورات ..
این مسیر درست هست؟
خدا خیرتون بده که به ادم دلگرمی میدید درود بر همه ی گردشگران با عشق محمد رضا شیری قزوین
درود بر شما. محبت دارین
۰۹۱۹۱۸۵۰۶۷۸شیری
بنده با سواری پراید رفتم میتونم کمکتون کنم اطلاعاتی خواستین محمدرضا
منم از دو تا جاده دیگه رفتمو حالادمی خوام از این جاده برم. تو اینترنت می گشتم که به مطلب شما برخوردم. بسیار لذت بردم و راهنمایی های شما هم بسیار عالی و خوب. از مطلب خوبتان ممنونم
امیر جان، سلام ممنون از لطف شما. امیدوارم مطالب مفید بوده باشه.
سلام دوستان عزیز.در مورد وضعیت جاده باید بگم جاده خوبه بنده امسال تابستون روز تاسوعا از مسیر قزوین رازمیان به اشکورات رفتم خوب بود سالی دوبار میرم.آدرس درست هم اینه:اتوبان قزوین بعد از عوارضی نزدیک دانشگاه آزاد تابلوی رازمیان باراجین بپیچید راست.جاده رو ادامه بدید تا رازمیان بعد از اون بسمت روستای هیر و روستای ویار ادامه مسیر بدید تا ویار جاده آسفالته بعد از ویار تا سپارده بطول ۲۳ کیلومتر جاده خاکیه فقط بعد از یه پیچ بطول ۴متر جاده بالا و پایین داره از سپارده هم وارد روستای لشکان میشید لشکان به بعد جاده آسفالته
محمد رضای عزیز، ممنون از آخرین به روز رسانی در خصوص جاده ویار به اشکورات. امیدوارم مورد استفاده همه کسانی باشه که از این مسیر قصد تردد دارن.
سلام دوستان بزرگواربنده از رازمیان ،روستای هیر و ویار بسمت اشکورات ۳بار رفتم.آیا کسی مسیر دیگر که مسیر قزوین به کلیشم که به اشکورات راه داره اطلاعی داره اینجا اطلاع رسانی کنه..ممنون میشم اینم شماره ی منه ۰۹۱۲۶۴۲۳۷۰۲
سلام گرم
دم شما گرم رضا از قزوین
این مسیر ها رو چند بار رفتم ،ولی شما واقعا درست و دقیق تفسیر نمودید ،واقعا سپاسگذارم
۰۹۱۲۵۸۱۴۸۱۲
ممنون از شما
سلام فاصله بین ویار تا سپارده واقعا خرابه من با رونیز رفتم. اذیت شدم
سلام، ممنون از پیامتون. یه جاهایش خراب بود ولی ما با پراید و ۵ نفره گذر کردیم و غیر از همون اوایل مسیر سمت ویار بقیه مسیر خوب بود.
سلام من و دوستم قصد داریم پیاده از هیر به رودسر برویم
ممنون میشم اگر کسی این مسیر رو رفته بهمون اطلاعات بده
سلام، مسیری که ما طی کردیم با ماشین بود از مسیر هیر، ویار، سپارده، تمل، گرماب و رحیم آباد